شاید راینه: حزب دمکرات
کردستان با برنامه ریزی مسکو و مدیریت باقروف و قاضی محمد در باکو ایجاد شد
http://iranscope.blogspot.com/2016/02/blog-post_73.html
http://iranscope.blogspot.com/2016/02/blog-post_73.html
عباس جوادی: این نوشته بخش بسیار کوچکی از تز دکترای خانم فرناند شاید راینه با تیتر «استالین، باقروف و سیاست های شوروی در رابطه با ایران 1939-1946» است که در سال 2000 مورد قبول دانشگاه ییل آمریکا قرار گرفته است. در این اثر خانم شاید راینه با اتکاء به مدارک تا آن زمان فوق العاده سرّی حزب کمونیست اتحاد شوروی در مسکو و باکو نشان میدهد که فرقه دمکرات آذربایجان و حکومت یکساله این فرقه تحت رهبری سید جعفر پیشه وری با دستور استالین و طراحی و برنامه ریزی دقیق مسکو و تحت رهبری مستقیم و شخصی میر جعفر باقروف رئیس وقت حزب کمونیست آذربایجان شوروی ایجاد شده و با تصمیم مسکو و استالین یک سال بعد به حال خود گذاشته شده و در نتیجه با شکست روبرو شده است. در حاشیه روابط تهران و مسکو در چهارچوب مناسبات بین دولت های بزرگ پس از جنگ جهانی دوم، خانم شاید راینه در ضمن اشاره ای هم به ایجاد «فرقه دمکرات کردستان ایران» میکند و با تکیه بر اسنادی که خود نویسنده در مسکو و باکو یافته، نشان میدهد که این حزب کُردی هم در آغاز با برنامه ریزی مسکو و مدیریت باقروف و قاضی محمد در باکو ایجاد شد. طبق اسناد مشابه دیگر از آرشیو های حزب کمونیست شوروی میدانیم که دفتر سیاسی حزب کمونیست اتحاد شوروی در ششم ژوئیه 1945 با صدور دستوری امضاء شده از سوی استالین، از باقروف که در آذربایجان ایران و دیگر استان های شمال ایران از جمله کردستان، گیلان، مازندران و خراسان «جنبش های تجزیه طلبانه» راه اندازی کند (نگاه کنید به این مقاله: فرمان استالین در باره 21 آذر). آنچه میخوانید ترجمه فارسی صفحات 298 تا 302 همین اثر توسط عباس جوادی است. توصیه میکنم که زیرنویس ها که ضمن توضیحات فوق العاده جالب جنبی، منابع مورد استفاده را هم عرضه میکنند، از دقت خوانندگان دور نمانند. توضیح اینکه خانم شاید راینه خود و با کمک دوستان و همکاران خود به این اسناد و مدارک دست یافته و آنها را شخصا مشاهده، ترجمه و بررسی کرده است و نه از طریق غیرمستقیم افراد و یا موسسات ثانوی. نام، مشخصات و محل نگهداری همه این اسناد در زیرنویس ها قید شده اند. توضیح نهائی اینکه در فصل های دیگر این اثر نیز اینجا و آنجا به موضوع حزب دمکرات کردستان اشاره شده است که امید است از سوی دیگر علاقمندان، به فارسی ترجمه شود.
(در کشاکش تاسیس و شروع حکومت فرقه دمکرات آذربایجان ایران در تبریز، -م) موضوع کُرد ها طبیعتا در راس مطالبی نبود که میر جعفر باقروف را بخود مشغول میکرد. اما این موضوع نیز از دایره دقت چشمان تیز بین او دور نبود. او فکر میکرد که اگر کُردها بتوانند نیروی متحدی را تشکیل دهند، آنها میتوانستند هم از سوئی حکومت نوپای فرقه دمکرات آذربایجان را تقویت کنند و هم، از سوی دیگر، آن دسته ازمناطق کردنشین ایران را که دور از تاثیر شوروی و خارج از حوزه اشغال ارتش سرخ بودند، به جبهه طرفدار شوروی جلب نمایند (135). هنگام سفر هیئت کُردی به باکو در سال 1941، باقروف تحت تاثیر روحیه و همچنین خصوصیت های رهبری قاضی محمد قرار گرفته بود که رئیس با نفوذ مهم ترین خانواده مهاباد به شمار میرفت. در اواخر سپتامبر 1945، باقروف به دوست و همکارش آتاکیشی یف دستور داد که قاضی محمد را برای مذاکرات در باره آینده نقشه خودمختاری کردستان به باکو دعوت کند (136). قاضی محمد هم با گروهی از رهبران کُرد معتمد خود که از نقاط مختلف انتخاب کرده بود عازم باکو شد (137). سفر آنها هم دارای همان ویژگی های توطئه گونه باقروف بود که در نقشه های مربوط به فرقه چی های تبریز مشاهده میشد: همان مسافرت های مخفی گرایانه با قطار و کامیون و همان ضیافت های مبالغه آمیز با همان هدایا که عبارت از تصاویرقاب شده استالین بودند. باقروف هیئت کُردی را به گرمی پذیرفت و از خواست آنان مبنی بر حمایت شوروی از خودمختاری کُردهای ایران استقبال نمود. او به کُرد ها اطمینان داد که بنظر اتحاد شوروی هر ملت که صاحب زبان و فرهنگ مخصوص به خود است باید حکومت خود را نیز دارا باشد و این را هم گفت که شوروی ازصمیم قلب پشتیبان خودمختاری برای همه ملت های ایران است. اما باقروف این را هم به گفته های خود علاوه نمود که این ملت ها نمیتوانند خودمختاری ملی را در آنِ واحد و بطور همزمان کسب کنند. به گفته او، آذری ها بین چهار ملت ایران در صف نخست قرار دارند و فارس ها، گیلک ها و کرد ها نیز راه آنها را خواهند پیمود. اما تا آن روز، منافع کُرد ها ایجاب میکند که آنها از تحکیم خودمختاری آذربایجانی ها پشتیبانی کنند و برای تاسیس دولت مستقل خود صبر نمایند تا اوضاع آرامتر شود.
اما آنچه که رهبران کُرد میخواستند بشنوند، این نبود. باقروف که دید ممکن است علاقه و پشتیبانی کُرد ها را ازدست دهد، لحن خود را تغییر داده حمایت کامل شوروی را از خواست های ملی کُرد ها اعلام کرد. وعده هائی که او به کُرد ها داد عبارت از کمک مادی، آموزش و مهم تر از همه، حمایت از تاسیس سازمانی موثر بود که به اجرای اهداف کُردها رهبری نماید. باقروف، در توضیح اینکه او چگونه سازمانی را در نظر گرفته است، همان چیزی را تکرار نمود که در مورد دمکرات های تبریز با موفقیت آزمایش کرده بود: نظر به اینکه دمکراسی بدنبال پیروزی اش «در دنیا و بخصوص ایالات متحده، بریتانیای کبیر و اتحاد شوروی» رواج یافته و مُد شده بود، کُرد ها هم میبایستی جنبش خود را «حزب دمکرات کردستان» (ح د ک) بنامند. باقروف چنین نشان میداد که در عملی کردن همه این وعده ها جدی است. او بلافاصله با ارسال تلگرامی به استالین به او خبرداد که چنین وعده هائی را داده است. او همچنین از کمیساریا (وزارت خارجه، -م) اتحاد شوروی خواست که در عملی کردن این وعده ها به باکو کمک کند (138).
در ماه نوامبر قاضی محمد گروهی از روسای عشایر و ریش سفیدان روستاهای کُرد را به جلسه ای در مرکز فرهنگی شوروی در مهاباد دعوت نمود. او همه آنها را که عضو «کومله» بودند، میشناخت. کومله سازمانی مخفی و طرفدار شوروی بود که در سال 1942 تاسیس یافته بود. از این جهت در این جلسه قاضی محمد در فاش کردن نتایج سفرش به باکو تردیدی به دل راه نداد. شرکت کنندگان جلسه هم تصمیم گرفتند که بجای تاسیس یک سازمان کاملا نو، ساختار سازمانی کومله و کادر های آن را تحت این نام جدید حفظ کنند و ادامه دهند. قاضی محمد رسما ریاست حزب دمکرات کردستان را به عهده نگرفت بلکه پشت صحنه باقی ماند. کار او این بود که بر انطباق راه سازمان با تصمیم های جلسه باکو نظارت کند. از طریق قاضی محمد بود که دست نامرئی باقروف حزب دمکرات کردستان را در تهیه یک برنامه حزبی هدایت میکرد. این برنامه نه تنها بطور شگفت انگیزی شبیه برنامه فرقه دمکرات آذربایجان بود بلکه حاوی بندی نیز بود که میگفت حزب دمکرات کردستان «کوشش خواهد کرد با مردم آذربایجان و اقلیت های ملی آن، برادری مطلق بوجود بیاورد» (139).
قاضی محمد هنوز امیدوار بود که خواهد توانست کُردها را اقناع کند که بجای طرح خواست های خود در حرکت آذری ها شرکت کنند. از این جهت با ابتکار باقروف، قاضی محمد پنج نفر از رفقای خود را انتخاب کرده بعنوان هیئت نمایندگی حزب دمکرات کردستان به «مجلس ملی» فرقه دمکرات در تبریز فرستاد. این پنج نماینده کُرد، بجای احساس رابطه ای عمیق با همسایگان آذری خود، احتمالا نسبت به دست آوردهای خودمختاری آذربایجان احساس عمیق حسد میکردند. قاضی محمد هنوز قادر بود از هرگونه اقدام عملی رفقای حزبی اش پیشگیری کند، اما او به باقروف نیز هشدار داد که آنها بیش از حد معینی معطل نخواهند شد و اگر اتحاد شوروی به وعده هایش عمل نکند، حزب دمکرات کردستان متحد جدیدی را جستجو خواهد کرد. و لیکن تا زمانیکه حکومت آذربایجان جای خود را محکم نکرده بود، باقروف به اینگونه خواست های کُرد ها پاسخ نداد. در اواخر دسامبر کُردهای منتظر، اولین محموله سرّی اسلحه را از شوروی ها دریافت کردند. شبانه کامیون هائی که چراغ هایشان خاموش بود به محل مقرر شده آمدند و یک افسر شوروی شروع به تخلیه تفنگ ها و مهماتی کرد که کُردها در انتظارش بودند (140).
نمیدانیم که آیا مسکو به این کمک باقروف به کُرد ها چراغ سبز روشن کرده بود یا نه (141). اما میتوان به این نتیجه رسید که به باقروف نوعی هشدار داده شده بود که مسئله کُرد ها نباید او را از فعالیت های مربوط به آذربایجان ایران منحرف کند، چرا که باقروف از همان آغاز کارکوشش میکرد نشان دهد که کمک او نه ابتکاری شخصی در پشتیبانی ازجدائی خواهی کُِردی، بلکه واکنش به خواهش کُرد ها برای کمک به رفقای آذری شان است (142). چه مسکو به این «خواهش» کُرد ها رضایت داده باشد و چه نه، بعد از این عمل انجام شده، باقروف به استالین گزارش داد که او از طریق حکومت تبریزشروع به ارسال اسلحه به کُرد ها نموده است (143). اما اوآنچه را که کُرد ها واقعا میخواستند نداده بود و آن، چراغ سبز مسکو برای اعلام خود مختاری کردستان بود.
———————–
زیرنویس ها و منابع:
135. تلگرام باقروف به استالین از 28 سپتامبر 1945، آرشیو دولتی تاریخ احزاب سیاسی و سازمان های اجتماعی آذربایجان (بعد از این: «آرشیو باکو»)، ص 39. در آنجا باقروف میگوید نظر به اینکه آنها دقت اصلی خود را به آذربایجانی ها و کرد ها معطوف کرده اند، او هنوزبه تاسیس جنبش های تجزیه طلبانه در گیلان، مازندران و خراسان موفق نشده است.
136. باقروف در گزارش اش به استالین نقش خود در برگزاری این جلسه را کم اهمیت تر جلوه داده مینویسد که کُردها با شور و شوق و بطور ناگهانی از اندیشه حمایت شوروی از سازماندهی یک حزب دمکرات کردستان بعنوان نیروی اصلی جنبشی تجزیه طلبانه استقبال نمودند. باقروف نوشت: «آنها به ما مراجعه کرده مصرانه خواستار پذیرفتن هیئت نمایندگی شان شدند،» اما نظر به اینکه باقروف ملاقات با آنها را در اراضی ایران مناسب ندید، «ما ناچار شدیم هیئت نمایندگی کُرد ها را در باکو قبول کنیم.» در: تلگرام باقروف به استالین، 28 دسامبر 1945، همانجا، ص 39.
137. اعضای این هیئت عبارت بودند از مناف کریمی و علی رحیمی از مهاباد، قاسم آقا ایلخانی از بوکان، سعید قاضی از میاندوآب و دیگر رهبران از ماماش و بیگزاده. این گزارش از ملاقات هیئت کُردی در باکو مبتنی بر ص 43-46 در این منبع است:
Eagleton, W.: The Kurdish Republic of 1946, London, 1963
(بعد از این: «ایگلتون»).
138. باقروف به کُرد ها وعده یک چاپخانه، یک مدرسه هفت کلاسی، آموزش نظامی 15-20 کُرد در اتحاد شوروی و یک بیمارستان کوچک را داده بود. نگاه کنید به: تلگرام باقروف به استالین مورخ 28 سپتامبر 1945، آرشیو باکو، ص 39.
140 – ایگلتون، ص 55.
141 – در رابطه با موضوع کُرد ها هنوز در «آرشیو دولتی جمهوری آذربایجان مربوط به احزاب سیاسی و سازمان های اجتماعی» اسناد بسیاری هستند، اما نظر به اینکه آن مسئله «موضوع اصلی» بررسی من نبود به من اجازه دسترسی به این اسناد داده نشد.
142- باقروف ادعا کرد که در ماه نوامبر کُردها به او «اظهار آمادگی کردند که پادگان های ارتش و ژاندارمری ایران در مهاباد، رضائیه و دیگر شهر ها را خلع سلاح کنند،» ن. تلگرام باقروف و ماسلنیکوف به استالین،مولوتوف، بریا، ماسلنیکوف، 19 نوامبر 1945، آرشیو باکو، ص 52. روز بعد یعنی در 20 نوامبر، باقروف باز به رهبران چهارگانه مسکو گفت که کُردها درخواست میکنند اجازه داده شود که به فدائی های آذربایجان کمک کنند. ن. تلگرام باقروف و ماسلنیکوف به استالین، مولوتوف، بریا، ماسلنیکوف مورخ 20 دسامبر 1945، ن. همانجا، ص 54.
143 – باقروف این موضوع را در تلگرامی بتاریخ 25 دسامبر 1945 به اطلاع مسکو
رسانید، ن. همانجا، ص 294. برنامه آماده کردن کُرد ها برای فعالیت های آتی در تلگرام هائی مورخ 15 و 16 دسامبر خطاب به امیلیانوف و یعقوبوف شرح داده شده است. ن. همانجا، ص 24-26 و همانجا، ص 30-31.
منبع:
----------------------
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر