حشمت طبرزدی:
هاشمی رفسنجانی و تکرار خنده دار تاریخ!؟
http://iranscope.blogspot.com/2016/02/blog-post_78.html
http://iranscope.blogspot.com/2016/02/blog-post_78.html
یادم هست سال 77 دوم خردادی ها از طریق اکبر گنجی، رفسنجانی را
عالیجناب سرخپوش لقب داده و بخشی از جنایات او در ترور دگر اندیشان را افشا
کردند.در همین دوران بود که دوم خردادی ها از طریق باقی و گنجی و حجاریان، انگشت
اتهام خود را به سوی وزیر اطلاعات وقت، دری نجف ابادی گرفته و او را از امران، قتل
های زنجیره ای دانستند. در ان دوران میلیون ها جوان، سر انگشت افشاگری های روزنامه
های دوم خردادی می چرخیدند و هیاهوی زیادی بر پا بود.جلوتر که امدیم همین جماعت، به
افشای نقش پور محمدی در قتل های سال 67 و ترور ها پرداختند و با رو اوری انها به
منتظری، مسئله برخورد ظالمانه با او، کشتار دهه ی شصت و نقش ری شهری در این جنایات
را بر ملا کردند.البته این افشاگری ها فقط،جزئی از واقعیت بود که باید از سوی انها
بر ملا می شد تا جنایات و جنایتکار های اصلی، همچنان در پشت پرده بمانند و تراژدی
دهه ی شصت و حتا دهه ی هفتاد، بر ملا نشود.
اما از سال 84 و با شکست این اصلاح طلبان بدلی، و روی کار امدن یکی از عناصر اصلی سپاه و رهبر، یعنی محمود احمدی نژاد، این بار تاریخ تکرار شد اما به شکل بسیار کومیک! بار دیگر همان عالیجناب سرخپوش، سکان رهبری اصلاح طلب ها را در دست گرفت و این در حالی بود که از احمدی نژاد شکست خورده بود و می خواست انتقام خود از رهبر و سپاه را بگیرد.اری رفسنجانی که از ابتدای شکست رژیم شاه، در همه ی جنایات،انحصار طلبی ها و فساد های رژیم شریک و بلکه نقش اول را داشت، اینبار در چهره ی ناجی اصلاح طلب ها پا به میدان گذاشت و در این نقش جدید اما اصلاح طلب های خط امامی به رهبری او تن دادند تا بلکه قدرت از دست داده را توسط این عالیجناب باز ستانند!خط امامی های دهه ی شصت به ان روزی می اندیشند که عالیجناب، به هر صورت ممکن، قدرت از دست رفته را باز ستاند و انتقام انها از خامنه ای و سپاه را بگیرد و البته انها نیز اگر دوباره به قدرت رسیدند،حتما حساب خود با عالیجناب را تسویه کرده و او را به کنج خانه ،بفرستند!
رفسنجانی اما متناسب با اندیشه و عمل خود به عنوان یک سیاستمدار به شدت عملگرا،مهره های خود را از بین بد نام ترین ادم های این رژیم انتخاب می کند تا در بازی شطرنج برنده شود.برای این که می داند بدنام تر از خودش وجود ندارد، اما همین روشنفکران وابسته و تریبون های غرب به راحتی او را غسل تعمید داده و از او اصلاح طلبی بزرگ و بلکه ناجی مردم ایران ساختند و از اب زمزم بر سر حسن روحانی مرد امنیتی رژیم طی دو دهه ،ریخته و او را چهره ی اعتدال گرا معرفی کردند و از همین اب بر سر پور محمدی ریختند و وزیر دادگستر، معرفی اش کردند و اینک، هیچ مشکلی ندارند تا قدری از ان را بر سر ریشهری و دری نجف ابادی دو چهره جنایتکار دیگر ،ریخته و حتا اگر لازم باشد بر سر اله کرم ها و جنتی ها بریزند و غسل تعمید بدهند تا حاج اقا راحت تر بتواند از انها به عنوان مهرهای شطرنج خود در بازی با رقیب استفاده کند و اگر برای مردم ایران، دموکراسی ،رفاه و عدالت تامین نمی شود اما راه صلح و سازش با غرب و دولت فخیمه انگلیس هموار شود تا انها با خیال راحت، به منافع خود در منطقه دسترسی پیدا کنند.
گویا از نظر انها معامله ی منصفانه ای است!؟رفسنجانی یک بار دیگر به مرد اول سیاست و قدرت تبدیل خواهد شد و به خواست خود می رسد والبته ارزوی برگشت موسوی خوئینی ها به قدرت را در دل او خواهد گذاشت، اما راه غرب در ایران هموار خواهد شد!
ولی حدس من این است که نظامی ها از پیش دست حاج اقا و حامیان را خوانده اند و به راحتی به ایشان اجازه ی بازی ازاد و بی دردسر را نخواهند داد.این چالش قدرت خواهی در درون رژیم بین روحانیون سیاسی حاکم و رقبای همدست نا مطمئن نظامی ،همچنان ادامه پیدا می کند تا بلکه مردم خود به فکر چاره بیفتند.
اما از سال 84 و با شکست این اصلاح طلبان بدلی، و روی کار امدن یکی از عناصر اصلی سپاه و رهبر، یعنی محمود احمدی نژاد، این بار تاریخ تکرار شد اما به شکل بسیار کومیک! بار دیگر همان عالیجناب سرخپوش، سکان رهبری اصلاح طلب ها را در دست گرفت و این در حالی بود که از احمدی نژاد شکست خورده بود و می خواست انتقام خود از رهبر و سپاه را بگیرد.اری رفسنجانی که از ابتدای شکست رژیم شاه، در همه ی جنایات،انحصار طلبی ها و فساد های رژیم شریک و بلکه نقش اول را داشت، اینبار در چهره ی ناجی اصلاح طلب ها پا به میدان گذاشت و در این نقش جدید اما اصلاح طلب های خط امامی به رهبری او تن دادند تا بلکه قدرت از دست داده را توسط این عالیجناب باز ستانند!خط امامی های دهه ی شصت به ان روزی می اندیشند که عالیجناب، به هر صورت ممکن، قدرت از دست رفته را باز ستاند و انتقام انها از خامنه ای و سپاه را بگیرد و البته انها نیز اگر دوباره به قدرت رسیدند،حتما حساب خود با عالیجناب را تسویه کرده و او را به کنج خانه ،بفرستند!
رفسنجانی اما متناسب با اندیشه و عمل خود به عنوان یک سیاستمدار به شدت عملگرا،مهره های خود را از بین بد نام ترین ادم های این رژیم انتخاب می کند تا در بازی شطرنج برنده شود.برای این که می داند بدنام تر از خودش وجود ندارد، اما همین روشنفکران وابسته و تریبون های غرب به راحتی او را غسل تعمید داده و از او اصلاح طلبی بزرگ و بلکه ناجی مردم ایران ساختند و از اب زمزم بر سر حسن روحانی مرد امنیتی رژیم طی دو دهه ،ریخته و او را چهره ی اعتدال گرا معرفی کردند و از همین اب بر سر پور محمدی ریختند و وزیر دادگستر، معرفی اش کردند و اینک، هیچ مشکلی ندارند تا قدری از ان را بر سر ریشهری و دری نجف ابادی دو چهره جنایتکار دیگر ،ریخته و حتا اگر لازم باشد بر سر اله کرم ها و جنتی ها بریزند و غسل تعمید بدهند تا حاج اقا راحت تر بتواند از انها به عنوان مهرهای شطرنج خود در بازی با رقیب استفاده کند و اگر برای مردم ایران، دموکراسی ،رفاه و عدالت تامین نمی شود اما راه صلح و سازش با غرب و دولت فخیمه انگلیس هموار شود تا انها با خیال راحت، به منافع خود در منطقه دسترسی پیدا کنند.
گویا از نظر انها معامله ی منصفانه ای است!؟رفسنجانی یک بار دیگر به مرد اول سیاست و قدرت تبدیل خواهد شد و به خواست خود می رسد والبته ارزوی برگشت موسوی خوئینی ها به قدرت را در دل او خواهد گذاشت، اما راه غرب در ایران هموار خواهد شد!
ولی حدس من این است که نظامی ها از پیش دست حاج اقا و حامیان را خوانده اند و به راحتی به ایشان اجازه ی بازی ازاد و بی دردسر را نخواهند داد.این چالش قدرت خواهی در درون رژیم بین روحانیون سیاسی حاکم و رقبای همدست نا مطمئن نظامی ،همچنان ادامه پیدا می کند تا بلکه مردم خود به فکر چاره بیفتند.
منبع:
----------------------
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر