درگذشت زنی که انگیزه ساختن ترانه های اولیه باب دیلن بود
فیروزه خطیبی
http://www.voanews.com/persian/news/arts/BobDylan-2011-3-4-117411788.html
«سوز روتولو» نخستین دوست دختری که «باب دیلن»، خواننده وحماسه سرای اسطوره ای موسیقی فولکلوریک آمریکا، سال های نخست زندگی حرفه ای خود در «گرینویچ ویلج» نیویورک را با او گذراند و زنی که تصویر او در کنار «دیلن» روی جلد یکی از معروف ترین صفحه های این خواننده به نام «دوران بی خیالی» Freewheelin' Time ابدی شده است به دنبال یک بیماری طولانی در سن ٦٧ سالگی در «منهتن» درگذشت.
«سوز روتولو» و «باب دیلن» مدت سه سال از ١٩٦١ تا ١٩٦٤ با هم زندگی می کردند. بنا برگزارش نشریه موسیقی رولینگ استون، «روتولو» علاوه برتصویری که از او و «دیلن» توسط عکاسی به نام «دان هاستاین» روی صفحه چاپ شده است، انگیزه نوشتن سه ترانه عاشقانه اولیه «باب دیلن» بوده است. این ترانه ها «فکرش را نکن، همه چیزخوبه»، «فردا خیلی دیره»، «چکمه هایی با چرم اسپانیایی» هستند .
ماجراهای قطع رابطه با «سوز روتولو» نیز انگیزه نوشتن یکی از مهم ترین ترانه های تند و سوزنده باب دیلن، حماسه ای رومانتیک به نام «آوازی به سادگی دی»Ballad in Plain D شده است. به اعتقاد بسیاری ازدست اندرکاران موسیقی، این سوز روتولو بود که باعث شد تا «باب دیلن» به آگاهی های سیاسی که بعدها چاشنی آثار او در دوران زندگی این خواننده در«گرینویچ ویلج» شد برسد.
درترانه معروف Ballad in Plain D باب دیلن می سراید:
«همه چیز تمام شده است،
قبول کن و بگریز.
دهانم بسته می ماند
اشک دیدگانم را تار کرده و من
به دامان سیاه شب می گریزم
پشت سرم،
خاکسترسوخته عشق
تنها چیزی است که باقی می ماند....»
جایی دیگر دیلن می نویسد:
«پنجه باد برپنجره ام،
اطاق نمناک است...
هنوز،
کلماتی که با آن بگویم «متاسفم» را،
پیدا نکرده ام.
هرلحظه به او می اندیشم..
آیا کسی که او بعد از من خواهد یافت،
جوهروجود گرانبهایی که اوست را
خواهد شناخت؟»
بعدها «سوز روتولو» داستان زندگی خود و آشنایی با «باب دیلن» را در کتابی به نام «دوران آزاده زیستن: خاطرات سال های زندگی در گرینویچ ویلج در دهه شصت میلادی» را منتشر می کند. در آن زمان منتقد ادبی روزنامه «نیویورک تایمز» داستان عشق «باب دیلن» و «سوزروتولو» را عشقی پرفرازو نشیب و نافرجام و دوران زندگی این دو با یکدیگررا، دورانی «پرآشوب» می خواند.
«سوز روتولو» در خاطرات خود از آن دوران درباره مشکلات خود با مسئله «دوست دختر» یک شخص مطرح سخن گفته است:«گاه فکر می کردم من هم جنبه یکی از سیم های گیتار را برای او داشتم.»
به دنبال قطع رابطه با «باب دیلن» در ماه اوت ١٩٦٤، سوز روتولو یک بار دیگر به سوی معشوق قدیمی خود«انزو باتوچیولی» تدوین گر سینما می رود که یک سال پیش از آن با اودر ایتالیا آشنا شده بود.
در طول چند دهه گذشته، سوز روتولو کم تر درباره «باب دیلن» و رابطه خود با او صحبت می کرد. اما در سال های اخیراین وضعیت تغییر پیدا کرد. او با «مارتین اسکورسیزیز» کارگردان فیلم مستندی درباره «دیلن» به نام No Direction Home صحبت و بعد از آن هم مبادرت به نوشتن زندگی نامه خود کرد.
«سوز روتولو» خود یکی از معروف ترین نقاشان و طراحان ساکن نیویورک به شمار می رفت که آثارش درگالری های مختلف این شهر به نمایش درآمده است.
iran#
فیروزه خطیبی
http://www.voanews.com/persian/news/arts/BobDylan-2011-3-4-117411788.html
«سوز روتولو» نخستین دوست دختری که «باب دیلن»، خواننده وحماسه سرای اسطوره ای موسیقی فولکلوریک آمریکا، سال های نخست زندگی حرفه ای خود در «گرینویچ ویلج» نیویورک را با او گذراند و زنی که تصویر او در کنار «دیلن» روی جلد یکی از معروف ترین صفحه های این خواننده به نام «دوران بی خیالی» Freewheelin' Time ابدی شده است به دنبال یک بیماری طولانی در سن ٦٧ سالگی در «منهتن» درگذشت.
«سوز روتولو» و «باب دیلن» مدت سه سال از ١٩٦١ تا ١٩٦٤ با هم زندگی می کردند. بنا برگزارش نشریه موسیقی رولینگ استون، «روتولو» علاوه برتصویری که از او و «دیلن» توسط عکاسی به نام «دان هاستاین» روی صفحه چاپ شده است، انگیزه نوشتن سه ترانه عاشقانه اولیه «باب دیلن» بوده است. این ترانه ها «فکرش را نکن، همه چیزخوبه»، «فردا خیلی دیره»، «چکمه هایی با چرم اسپانیایی» هستند .
ماجراهای قطع رابطه با «سوز روتولو» نیز انگیزه نوشتن یکی از مهم ترین ترانه های تند و سوزنده باب دیلن، حماسه ای رومانتیک به نام «آوازی به سادگی دی»Ballad in Plain D شده است. به اعتقاد بسیاری ازدست اندرکاران موسیقی، این سوز روتولو بود که باعث شد تا «باب دیلن» به آگاهی های سیاسی که بعدها چاشنی آثار او در دوران زندگی این خواننده در«گرینویچ ویلج» شد برسد.
درترانه معروف Ballad in Plain D باب دیلن می سراید:
«همه چیز تمام شده است،
قبول کن و بگریز.
دهانم بسته می ماند
اشک دیدگانم را تار کرده و من
به دامان سیاه شب می گریزم
پشت سرم،
خاکسترسوخته عشق
تنها چیزی است که باقی می ماند....»
جایی دیگر دیلن می نویسد:
«پنجه باد برپنجره ام،
اطاق نمناک است...
هنوز،
کلماتی که با آن بگویم «متاسفم» را،
پیدا نکرده ام.
هرلحظه به او می اندیشم..
آیا کسی که او بعد از من خواهد یافت،
جوهروجود گرانبهایی که اوست را
خواهد شناخت؟»
بعدها «سوز روتولو» داستان زندگی خود و آشنایی با «باب دیلن» را در کتابی به نام «دوران آزاده زیستن: خاطرات سال های زندگی در گرینویچ ویلج در دهه شصت میلادی» را منتشر می کند. در آن زمان منتقد ادبی روزنامه «نیویورک تایمز» داستان عشق «باب دیلن» و «سوزروتولو» را عشقی پرفرازو نشیب و نافرجام و دوران زندگی این دو با یکدیگررا، دورانی «پرآشوب» می خواند.
«سوز روتولو» در خاطرات خود از آن دوران درباره مشکلات خود با مسئله «دوست دختر» یک شخص مطرح سخن گفته است:«گاه فکر می کردم من هم جنبه یکی از سیم های گیتار را برای او داشتم.»
به دنبال قطع رابطه با «باب دیلن» در ماه اوت ١٩٦٤، سوز روتولو یک بار دیگر به سوی معشوق قدیمی خود«انزو باتوچیولی» تدوین گر سینما می رود که یک سال پیش از آن با اودر ایتالیا آشنا شده بود.
در طول چند دهه گذشته، سوز روتولو کم تر درباره «باب دیلن» و رابطه خود با او صحبت می کرد. اما در سال های اخیراین وضعیت تغییر پیدا کرد. او با «مارتین اسکورسیزیز» کارگردان فیلم مستندی درباره «دیلن» به نام No Direction Home صحبت و بعد از آن هم مبادرت به نوشتن زندگی نامه خود کرد.
«سوز روتولو» خود یکی از معروف ترین نقاشان و طراحان ساکن نیویورک به شمار می رفت که آثارش درگالری های مختلف این شهر به نمایش درآمده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر