
بهاران خجستهباد
یوسف اردلان
http://www.roshangari.net/as/sitedata/20110320214859/20110320214859.html
بهاری ديگر آمده است
آری
اما برای آن زمستانها که گذشت
نامی نيست
نامی نيست.
"احمدشاملو"
ميگويند:" تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حيثيت و کرامت و حقوق با هم برابرند. ..."(اعلاميه جهانی حقوق بشر).
جمله زيبائی است ، جملات هرچه زيباتر باشند آدميزاد بيشتر ميخواهد باورشان کند. شايد اين جمله آغازين اعلاميه حقوق بشر هم ازآن جمله ها باشد اما وا اسفا که آزادی نه مطلق است ونه بی قيد وشرط ، آزادی زاده شرايط است وانسانها در شرايط برابر قرار ندارند.
بهاری ديگر ميآيد و مردمانی فرارسيدن آن را به فال نيک ميگيرند وآرزوی روزهای دلخواهشان را برزبان ميآورند، مردم کُرد هم درزمره آنسانهائی هستند که اين جشن را ازآن خود ميدانند. ازآنجاکه در کشورهای ترکيه وسوريه و عراق نوروز ويژگی خاصی برای ملت کُرد داشتهاست نوروز خود به نمادی از وجوه اين ملت تبديل شدهاست. درسرگذشت پراز فراز ونشيب شکل گيری ملت کُرداگر نه هر روز بلکه فراوانند حوادث و روزهائی که ميتوان آنها را بعنوان سنبل نشان کرد،اما مقدر اين است که نوروزهای اين مردمان همراه با اتفاقات چشمگيرتاريخی باشد، به گذشته دور نميرويم سی و دو سال پيش بود که همراه با قيام عمومی مردم ايران پديده ايناخواستنی روبيدهشد،حکومت ديکتاتوری شاه برچيدهشد، اما آنچه برجای او نشست هيچ نشانی از انسانيت را در خودنداشت اندکی بيش ازيکماه نگذشته بود که عوارض دژخيمانه حکومت جديد درشکل حمله به کردستان سيمای واقعی غيرانسانی و مستبد خودرا نشان داد. مردمی که برمتن سنت مبارزاتيشان اسلام سياسی رانمی پذيرفتند صريحا نفی حاکميت دينی را فرياد کشيدند وديديم چگونه ارتش تازهمسلمان شده آنزمان تحت فرمان حاکمان دينی تازه بهقدرت رسيده چه وحشيانه شهرسنندج را آماج آتش سنگين رزمی خود قرار دادند. اما ديگر مردم بيدار را نميشود به سادگی ازپای درآورد.
جنبشی نوين آغاز شده بود که به"جنبش مقاومت خلق کرد"تکامل پيداکرد.
جنبشی که روی آوری زنان درآن چشم گير بود ،جنبشی که مبارزاتش بر مبنای احقاق حقوق کارگران وزحمتکشان و خلاصه ستمديگان قرارداشت. شايد هم بتوان گفت بر بستری که قيام 1357فراهم کردهبود، قيامی که سلطنت را سرنگون کرده بود اين جنبش فضای بيشتری برای شکوفائی يافت.
حاکمان نو کيسه اين برآمد جنبش نوين را احساس کردند . ديديم کهحاکمان جديد از در گفتگو وارد شدند "شورای انقلابشان"(بهشتي،طالقاني،هاشمی رفسنجاني، بنيصدرو...)در جلسات مشاوره شرکت کردند متنی داير بر اينکه "کميته های اسلامی"درسنندج منحل گردد و اداره شهر بدست خودمردم شهر انجام گيرد را امضاکردند(چهارم فروردين1358).
اما ريا کاری و دروغ آنان ديری نگذشت که کاملا عيان شد. چند ماه بعدازآن حمله همه جانبه واعلام جهاد عليه کردستان ماهيت حاکميت دينی را بروشنی نشان داد.
اين تعرض وحشيانه کافی بود که سلب اعتماد کامل ازحاکمان دينی را بهثبوت برساند ،اما متاسفانه بودند وشايد هنوز باشند افرادی که به باور داشتن به اين حکومت دل خوش دارند. ديديم که اين حکومت هيچ پايبندی به هيچ قول و قرار وتعهدی ندارد،هر نوع توهمی در مورد حکومت دينی عواقب وخيمی را در بر دارد. اين حاکمان حتی درخارج از حيطه جغرافيائی قدرتشان اگر فرصتی بيابند لبيک هم گفته باشی در سر ميز مذاکره دست به ترور ميزنند. اين درس بزرگی است که ملت کرد در مقابله با حکومت دينی بايد بياموزدو بهديگران هشدار دهد که حاکميت دينی جز دروغ،قتل وارعاب ثمر ديگری ندارد. اين حکومت غير قابل اصلاح است و درهر رنگی که خود را بنماياند ماهيت آن تغيير نميکند در حالت ضعف چهره مردمدارانه ارائه ميدهد و در قدرت حمام خون راه می اندازد مسئله خمينی ، ملاعمر وبن لادن نيست روش آنها بر اين شيوه استوار است.
مقايسه آيههای" مکی" و"مدنی" روشنگرشيوه سياست مداری آنهاست. در مکهصحبت از مدارا ، رافت و"لااکراه فی الدين" است و پس از فتح مدينه فرمان "اقتل المشرکين"!.
باز بهارها ميآيد و مردم کُرد همچنان در هر بخشی درگير مبارزه برای برقراری روابط اجتماعی دمکراتيکی هستند که"حق ملل در تعيين سرنوشت خويش" يکی از شعارهای اساسی آن است ديگر دورانی است که نميتوان موجوديت ملت کُردرا نفی کرد.
دراواخر جنگ نکبت بار حکومتهای ايران و عراق(16مارس1988) بهاری وهم انگيز نصيب کردستان در داخل مرزهای عراق ميشود بمبباران شميائی حلبجه ! حادثه ای شوم که به بهائی گزاف چهره ضد بشری شوينيسم را عريان می کند وبه ما ميآموزد که شونيسم در هر لباس و باهر زبانی که باشد نشان از فاشيسم هيتلری خواهد داشت .
زندگی ومبارزه همچنان ادامه دارد، دراواخربهار دوسال گذشته در ايران انفجار اعتراضات مردمی به وقوع پيوست اما با بهائی سنگين! متاسفانه معترضين نيآزموده بودندکه حکومت دينی ازهر نوعش جرثومه نکبت وکشتار است، واميد آنکه با چنين بهای سنگينی آزموده باشند که تا اثری از اين حکومت و پس ماندگانش در کار است اميد ثمری نيست.
در چندماه گذشتهموجی از اعتراضات پرشکوهستمديدگان، شمال آفريقا را در نورديد اين فريادهای حقطلبانه ثابت کرد که قيام تودهای امری است واقع و شدنی ، شبحی است که خواب خوش
"دوران انقلابها بهسر رسيده"است رادرچشم سردمداران جهان از بزرگ و کوچک آشفته ميسازد. وبه روشنی نشان داد که خيزش تودهای شرط اول است. ولی درتداوم آن ديديم که قيام بهتنهائی کافی نيست در تونس و مصر قدمهائی برداشتهشده است اما ميبينيم عدم داشتن سازمانی متشکل و با برنامه که مبتنی بر منافع تودههای کارگر وزحمتکش ودرکل مبتنی بر منافع ستمديدگان باشد مانعی در راه رسيدن به پيروزيهای چشمگير شده است.
نسيم اين فريادها به ناحيه خودمختار کردستان عراق هم وزيد. نسلی که در دنيای کوچک کنونی انتظار به حق داشتن حد اقل زندگی شايسته انسانی را دارند بر نابسامانی ها شوريدهاند نوروز امسال کردستان درعراق متاثر ازين خيزش حقطلبانه است اميد آنکه با پند گيری ازآزمون های مناطق ديگرجهان وبويژه کردستان ايران وتجربه به قدرت رسيدن اسلام سياسی ، در دستيابی به روابط اجتماعی دموکراتيک، آزموده را نيازمايند وسربلند وپرتلاش موفق بهساختن جامعهای گردند که لياقت آنرا دارند. درانتظار ساختن دنيائی فارغ از ستم و استثمار، باآرزوی شادی و سرفرازی آزادگان به پێشواز نوروز 1390 خورشيدی (2011م) برويم .
يوسف اردلان
نوروز هزاروسيصد ونود خورشيدی
مارس 2011
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر