شادی صدر: درباره بحث با طرفداران مجازات سنگسار
http://iranscope.blogspot.com/2015/12/blog-post_63.html
http://iranscope.blogspot.com/2015/12/blog-post_63.html
در برنامه صفحه آخر، سئوالی که مهدی فلاحتی از
قول یکی از کامنت گذاران فیس بوک کرد مرا به فکر فروبرد. شاید به خاطر اینکه مشابه
آن را دوستی دیگر بعد از پخش برنامه، در اینستاگرام از من پرسید: اینکه چطور میشود
برای عموم جامعه که با سنگسار و قوانینی از این دست موافقند، استدلال آورد و نظرشان
را تغییر داد؟
نظرم را درباره اینکه چطور می شود با مردم در مورد سنگسار و نادرستی آن به عنوان یک مجازات صحبت کرد، بر اساس یک تجربه عینی و واقعی، مفصل در برنامه توضیح دادهام. امیدوارم که ببینید و شما هم نظر بدهید. اما این سئوالها باعث شد یک بار دیگر ضرورت "تولید خوراک فکر" درباره دیدگاههای حقوقی بهطور عام و حقوق بشر بهطور خاص برایم یادآوری شود. اینکه آن چیزی که ما حقوق بشریها اثبات شده فرض می گیریم، برای بیشتر مردم، اثبات شده نیست و باید با استدلال هایی که کارا و مبتنی بر زبان و فرهنگ عموم باشد، آن را برایشان اثبات کرد. موافقت اکثریت مردم با مجازات اعدام، یک مثال خوب است. خیلی از ما فکر میکنیم همین که بیانیه صادر کنیم و بگوییم فلان جا اینقدر آدم را به اتهام قاچاق مواد مخدر اعدام کردهاند، یا فلان نوجوان تحت خطر اعدام است، مردم با ما همراه میشوند و بیانیه هایمان را امضا میکنند. در حالی که واقعیت این است که بیشتر مردم، حتی آنهایی که پیوستگی و همراهی با جمهوری اسلامی به عنوان نظام تولیدکننده و اجراکننده این قوانین ندارند، قویا و عمیقا اعتقاد دارند مجازات اعدام، باعث پیشگیری از وقوع جرم میشود. فرضیه ای که همانطور که در این برنامه هم گفته ام، عملا و در کشورهایی که مجازات اعدام لغو شده، خلافش ثابت شده است. فرضیه ای که اصولا به چندین دلیل منطقی دیگر، از جمله همین آمار بالای اعدام و آمار بالای جرم در ایران، نیز غلط است.
به هر حال این جریان سیال فکر درباره "چه باید کرد؟"هایمان، هنوز هم ادامه دارد و به گمانم دارد به جاهای هیجان انگیزی نزدیک می شود که معنایش کار بیشتر اما مفیدتر برای خودم خواهد بود. به قول دوست عزیزی: "با ما باشید!"
نظرم را درباره اینکه چطور می شود با مردم در مورد سنگسار و نادرستی آن به عنوان یک مجازات صحبت کرد، بر اساس یک تجربه عینی و واقعی، مفصل در برنامه توضیح دادهام. امیدوارم که ببینید و شما هم نظر بدهید. اما این سئوالها باعث شد یک بار دیگر ضرورت "تولید خوراک فکر" درباره دیدگاههای حقوقی بهطور عام و حقوق بشر بهطور خاص برایم یادآوری شود. اینکه آن چیزی که ما حقوق بشریها اثبات شده فرض می گیریم، برای بیشتر مردم، اثبات شده نیست و باید با استدلال هایی که کارا و مبتنی بر زبان و فرهنگ عموم باشد، آن را برایشان اثبات کرد. موافقت اکثریت مردم با مجازات اعدام، یک مثال خوب است. خیلی از ما فکر میکنیم همین که بیانیه صادر کنیم و بگوییم فلان جا اینقدر آدم را به اتهام قاچاق مواد مخدر اعدام کردهاند، یا فلان نوجوان تحت خطر اعدام است، مردم با ما همراه میشوند و بیانیه هایمان را امضا میکنند. در حالی که واقعیت این است که بیشتر مردم، حتی آنهایی که پیوستگی و همراهی با جمهوری اسلامی به عنوان نظام تولیدکننده و اجراکننده این قوانین ندارند، قویا و عمیقا اعتقاد دارند مجازات اعدام، باعث پیشگیری از وقوع جرم میشود. فرضیه ای که همانطور که در این برنامه هم گفته ام، عملا و در کشورهایی که مجازات اعدام لغو شده، خلافش ثابت شده است. فرضیه ای که اصولا به چندین دلیل منطقی دیگر، از جمله همین آمار بالای اعدام و آمار بالای جرم در ایران، نیز غلط است.
به هر حال این جریان سیال فکر درباره "چه باید کرد؟"هایمان، هنوز هم ادامه دارد و به گمانم دارد به جاهای هیجان انگیزی نزدیک می شود که معنایش کار بیشتر اما مفیدتر برای خودم خواهد بود. به قول دوست عزیزی: "با ما باشید!"
منبع:
----------------------
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر