جمعه، آذر ۱۳، ۱۳۹۴

دستگاه های امنیتی از جان یغما گلرویی چه می خواهند

دستگاه های امنیتی از جان یغما گلرویی چه می خواهند
 
روز دوشنبه نهم آذر ماه یغما گلرویی در منزل خود در تهران بازداشت شده است (1). فوراً دستگاه های امنیتی مشغول به کار شده و برای پرونده سازی علیه این ترانه سرا و خواننده ایرانی، ویدیویی ساخته اند (2).
 
یغما گلرویی را متهم به حمایت از حق شاهین نجفی (3) برای زندگی می کنند. نمی دانم که یغما گلرویی چنین کرده باشد، اما مگر حمایت از حق زندگی برای شاهین نجفی جرم است؟ آنچه جرم است فتوای آیت الله ناصر مکارم شیرازی برای قتل شاهین نجفی است که درباره اش در چند سال اخیر به اندازه کافی بحث شده است (4).
 
امروز که در سراسر دنیا داعش دارد اقداماتی انجام می دهد که دقیقاً منطبق با فتوای آیت الله ناصر مکارم شیرازی است، دستگاه های امنیتی ایران هستند که باید پاسخگو باشند که از چنین فتواها و جنایات حمایت کرده اند و نه خواننده ای نظیر یغما گلرویی که ترانه های انسانی برای مردم ساخته است (5). همین دیروز جنایات سن برناردینو در کالیفرنیا روی داد که بهتر است آیت الله ناصر مکارم شیرازی و دستگاه های امنیتی ایران پاسخ دهند که چه تفاوتی با داعش در انجام چنین جنایات دارند (6).
 
خانم پرستو فروهر گزارش سفر خود را از ایران منتشر کرده و در آن رفتار دستگاه امنیتی ایران را در روز یادبود فروهر ها گزارش کرده است (7). روز گذشته نیز مراسم یادبود محمد مختاری و جعفر پوینده را دستگاه امنیتی ایران برهم زد (8). بهتر است دستگاه امنیتی و قوه قضاییه ایران بجای تلاش برای پاک کردن خونهای ریخته شده خون بیشتری بر زمین نریزند. نرگس محمدی ها (9) را از زندان آزاد کنند و به امثال یغما گلرویی ها گیر ندهند. بروید آیت الله ناصر مکارم شیرازی ها را برای تحریک به جنایت دستگیر کنید که در دنیای امروز با شکل گرفتن اتحاد گلوبال علیه اسلامگرایی افراطی ایشان است که باید پاسخگو در برابر افکار عمومی جهان باشد و نه امثال شاهین نجفی ها که در برابر داعش شیعه و سنی قد علم کرده اند و از جان خود مایه گذشته اند.

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران

سام قندچی، ناشر و سردبير ایرانسکوپ
http://iranscope.blogspot.com
http://www.iranscope.com
http://www.ghandchi.com
سیزدهم آذر ماه 1394
Dec 4, 2015

پانویس:

1. فعالان در تبعید: یغما گلرویی دستگیرشد
https://goo.gl/UqpAi7
 
2. ویدیو دستگاه های امنیتی درباره بازداشت یغما گلرویی
https://www.youtube.com/watch?v=mZSh9spsHVQ
 
3. فیسبوک شاهین نجفی
 
4. اسلام و گلوباليسم- ويرايش دوم تقديم به شاهين نجفی
http://www.ghandchi.com/695-IslamGlobalization.htm
 
Islam and Globalization-Second Edition Dedicated to Shahin Najafi
http://www.ghandchi.com/695-IslamGlobalizationEng.htm
 
5. یغما گلرویی - شعر رهایی
https://www.youtube.com/watch?v=knCL-tvtNdo 
 
6. سن برناردینو بیان جنگی ایدئولوژیک است
http://www.ghandchi.com/1046-daesh-nation-states.htm

San Bernardino Shows an Ideological War
http://www.ghandchi.com/1046-daesh-nation-states-english.htm
 
7. پرستو فروهر: یک گزارش کوتاه
https://goo.gl/jyIAMm

صبح زود روز چهارشنبه بیستم آبان به تهران رسیدم. خلاف معمول سفرهایی که در سالگرد قتل پدرومادرم به تهران کرده‌ام، این بار در فرودگاه نه از سوی مأموری مورد پرسشی قرار گرفتم، نه برگه‌ی احضاریه‌ای به دستم دادند و نه پاسپورتم ضبط شد. این تغییر برخورد را بهانه‌ای کردم برای خوشبینی.
عصر بیست‌ویکم هم که به روال معمول پنج‌شنبه‌ها خانه‌ی پدرومادرم را به روی دوست و آشنا گشودم از پرس‌وجوها و مزاحمت‌های مأموران خبری نشد.
روز چهارشنبه بیست‌وهفتم آبان آگهی دعوت به آیین بزرگداشت داریوش و پروانه فروهر از سوی برادرم و من در روزنامه‌ی اطلاعات چاپ شد. عصر آن روز مردی که خود را «محمدی از وزارت» معرفی می‌کرد در یک تماس تلفنی به من گفت که از برگزاری آیین بزرگداشت جلوگیری نخواهد شد، اما نیروی انتظامی از ورود افراد «معلوم‌الحال و مسئله‌دار» به خانه‌ی ما جلوگیری خواهد کرد. در برابر پرسش تکراری من درباره‌ی معنای این واژه‌‌ها همان حرف‌های کلیشه‌‌‌ای را که سال‌هاست در هتک‌حرمت دگراندیشان زده می‌شود، تکرار کرد: ضدانقلاب، کسانی که بر ضد نظام و امنیت ملی توطئه می‌کنند، و ... اما یک واژه جدید هم به کار برد: سوءپیشینه.
آقای «محمدی از وزارت» گفت «از ورود کسانی که سوءپیشینه دارند جلوگیری خواهد شد». در گفته‌های او تفاوت میان آن‌کس که دست به دزدی و قتل و ... زده و آن‌کس که به دلایل سیاسی به محاکمه کشیده شده، محو شده و صدور یک حکم قضایی به تنها معیار قضاوت بدل شده بود.
به آقای «محمدی از وزارت» گفتم که تماس تلفنی او برای من رسمیتی ندارد و سندیتی برای واقعی بودن گفته‌های او ندارم زیرا هر فرد نامعلومی هم می‌تواند در یک تماس تلفنی خود را مأموری معرفی کند و از قول مقام‌های رسمی ابلاغی بکند. به او گفتم که برای من یک ابلاغ رسمی یا در نوشته‌ای با سربرگ و امضای رسمی سندیت می‌یابد و یا در گفته‌ای در یک احضار رسمی به یک مکان رسمی.
روز پنج‌شنبه و پس از انتشار دومین نوبت آگهی ما در روزنامه‌ی اطلاعات یک مأمور نیروی انتظامی با ارائه‌ی کارت شناسایی به خانه‌ی پدرومادرم مراجعه و پرسش‌هایی درباره‌ی چندوچون برنامه‌ی ما برای آیین بزرگداشت کرد. او به صراحت گفت که هیچ دستوری برای جلوگیری از این آیین به نیروی انتظامی داده نشده است. از او یک شماره‌ی تماس گرفتم تا در صورت هر پیش‌آمد ناگهانی پیگیری کنم.

روز یکشنبه یکم آذرماه، صبح زود و هنوز آفتاب نزده، به روال هرساله برای خرید گل به بازار گل تهران رفتم. پیش از ساعت هشت صبح بود که بازگشتم. سر کوچه چند مأمور امنیتی در لباس شخصی ایستاده بودند که برخی از آن‌ها را از سال‌های پیش می‌شناختم. در طی ساعت‌های پیش‌ازظهر مأموران امنیتی از رهگذران کوچه مقصدشان را ‌می‌پرسیدند. آنان که قصد آمدن به خانه‌ی پدرومادرم داشتند، وادار به نشان دادن کارت شناسایی‌شان می‌شدند، اما از ورودشان جلوگیری نمی‌شد. گمان می‌کردم که مأموران برای محدود کردن گردهم‌آیی به ترس و وحشت دامن می‌زنند. اما از ساعت دو بعدازظهر از ورود مهمان‌ها با شدت جلوگیری شد. حتی نزدیک‌ترین بستگان اجازه‌ی آمدن نیافتند. اگرچه اعتراض‌ها در دو سوی حصار مأموران این بار هم به جایی نرسید، اما تداوم سنت این روز شد در پافشاری بر حق یادآوری و دادخواهی.
برای اعتراض به این ممنوعیت نامنتظر، با همان شماره تلفن که روز پنج‌شنبه از مأمور نیروی انتظامی گرفته بودم، تماس گرفتم. شماره‌‌ متعلق به ستاد مرکزی پلیس امنیت تهران بود. پس از مدتی حواله شدن از این مأمور به آن مأمور، سرانجام فرد مسئولی چنین گفت: «شما حق دارید» آیین سالگرد برگزار کنید و به روال قانونی هم برای برگزاری گردهم‌آیی در خانه‌ی شخصی نیاز به گرفتن مجوز ندارید. اما «ما هم حق داریم» که نگذاریم کسی در این مراسم شرکت کند و از ورود افراد به خانه‌ی شما جلوگیری کنیم.
از آن روز تا کنون به معمای این معادله که با واژه‌ی حق ساخته شد، فکر کرده‌ام. به واژه‌ی حق، که در این معادله، تهی‌شده از وزن و معنای خود، به ابزاری برای یک ترفند کلامی بدل شده است؛ نمونه‌ی کوچکی از ترفندها که در آشفته‌بازار سیاست سرزمین ما چه رونقی یافته‌اند.
حالا چند روز است که از ایران بازگشته‌ام. بسیار متأسفم که امسال نمی‌توانم در آیین بزرگداشت محمد مختاری و محمد جعفر پوینده که گرد مزار آنان برپا خواهد شد، شرکت کنم. امیدوارم دیگران جای من را پر کنند.
از همدلی‌ها و همراهی‌های دور و نزدیک که در طی سفرم به تهران شریانی از امید و تسلا ساختند، صمیمانه قدردانی می‌کنم.
پرستو فروهر، آذر 1394
 
 
8.  جلوگیری از برگزاری سالگرد قتل مختاری و پوینده
https://goo.gl/KYcU1b

ماموران انتظامی و امنیتی مانع برگزاری مراسم یادبود محمد مختاری و محمدجعفر پوینده شدند. کانون نویسندگان ایران و خانواده‌های این دو نویسنده قربانی قتلهای سیاسی زنجیره‌ای آزادیخواهان را به شرکت در این مراسم فراخوانده بودند.
به گزارش دویچه وله (رادیو آلمان)، کانون نویسندگان ایران و خانواده‌های مختاری و پوینده، طی اطلاعیه‌هایی از "آزادیخواهان و فرهنگ‌دوستان" دعوت کرده بودند در مراسمی شرکت کنند که قرار بود به مناسبت یازدهمین سالگرد قتل این دو عضو برجسته کانون نویسندگان ایران از ساعت ۲ تا ۴ بعدازظهر بر سر مزار آنان برگزار شود. آرامگاه محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در امامزاده طاهر کرج است. اما ماموران انتظامی و امنیتی اجازه برگزاری این مراسم را ندادند.
به گفته سهراب مختاری، فرزند محمد مختاری، روز پنجشنبه (۱۲ آذر) خانواده‌ها برای گرفتن مجوز برگزاری مراسم سالگرد به ماموران انتظامی مهرشهر مراجعه کردند. اما مقامات انتظامی حاضر به صدور مجوز نشدند و خانواده‌ها را نکوهش کردند که چرا برای این مراسم در اینترنت فراخوان داده‌اند.

با این همه، خانواده‌ها، اعضای کانون نویسندگان و دیگر علاقه‌مندان به شرکت در این مراسم همچون هر سال ، به محل برگزاری مراسم یادبود رفتند. آنان اما فضا را امنیتی یافتند. سهراب مختاری در این مورد به دویچه وله گفت: «پیش از شروع مراسم و پیش از آنکه برگزارکنندگان مراسم به امام‌زاده طاهر کرج برسند، محل را با تعداد پرشماری از نیروهای امنیتی و پلیس پرکرده بودند و تمام مدت هم از هر کس می‌آمده فیلم و عکس می‌گرفتند. در آغاز به خانواده‌ها به شکل تهدیدآمیزی گفته‌اند که باید فورا از آنجا بروند، ولی برادرم سیاوش با آنها صحبت کرده و گفته که ما آمده‌ایم اینجا تا این گرامیداشت را برگزار کنیم. با این حال آنها اجازه نداده‌اند و فقط کمی از لحن تهدیدآمیزشان دست برداشته‌اند، با این حال تهدید کرده‌اند که اگر فورا نروید، زنگ می‌زنیم تا نیروهایمان بیایند و متفرقتان کنند، یعنی به زور همه‌تان را می‌ریزیم بیرون.»
اعضای خانواده‌ها و کانون نویسندگان ایران مجبور به ترک امامزاده طاهر شدند. نیروهای امنیتی همه کسانی را که برای شرکت در مراسم در راه بودند، متفرق کردند.

سهراب مختاری روالی را شرح می‌دهد که به گفته وی هرسال برای جلوگیری از برگزاری مراسم یادبود دو نویسنده مقتول بکار گرفته می‌شود: «ضمن اینکه در کنار آن یک سری افرادشان را گذاشته بودند تا یک مراسم نمایشی را برگزار کنند برای دفن دو مرده‌ای که گویا وجود هم نداشته‌اند و تنها نمایشی بوده برای اینکه برنامه را به نوعی دیگر لوث کنند. این روشی است که آنها از ابتدا بکار می‌گرفتند. حتی در مراسم تدفین و هفتم پدر من و مراسم تدفین و هفتم محمدجعفر پوینده، اینها به سر خاک می‌آمدند، مراسمی نمایشی با صداهای بلند روضه و نوحه‌خوانی اجرا می‌کردند تا نگذارند مراسم ما به درستی و در آرامش و متناسب با آنچه که خانواده‌ها و کانون هرساله ترتیب می‌دهند، برگزار شود. »

ادامه مراسم در منزل درویشیان

پس از جلوگیری از برگزاری مراسم یادبود دو نویسنده در امامزاده طاهر، خانواده‌ها و اعضای کانون نویسندگان در منزل علی اشرف درویشیان، نویسنده و عضو برجسته کانون نویسندگان که هم اکنون در بستر بیماری به سر می‌برد، ‌گرد هم آمدند و مراسمی کوچک را در منزل وی برگزار کردند.

سهراب مختاری به عنوان فردی از خانواده یکی از قربانیان قتلهای سیاسی زنجیره‌ای، در مورد اهمیت این مراسم برای خانواده‌های قربانیان به دویچه وله گفت: «من فکر می‌کنم برگزاری مراسم برای ما خانواده‌ها هیچ وقت فقط گرامیداشت و احترام به خاطره آن عزیزان نبوده است؛ البته قصد اصلی ما زنده نگاه داشتن نام و یاد و راهشان هست، اما غیر از این، همیشه از آغاز قصد ما این بوده که خواستمان را اعلام کنیم. این خواست به‌حقمان را که آمرین و عاملین این جنایات شناسایی، معرفی و محاکمه بشوند. جمهوری اسلامی از آغاز در پرونده‌ای که تشکیل شد، سعی کرد این پرونده را مختومه اعلام کند و آمرین و عاملین را به یک سری باند خودسر در وزارت اطلاعلات تقلیل بدهد. اما همانطور که رئیس کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی اعلام کرد، در پیگیری حقایق این پرونده به اشخاصی رسیده بود که رئیس کمیسیون اصل نود از آوردن نامشان خودداری کرد، چون معتقد بود اینها از جایگاهی در نظام برخوردارند که بردن نامشان می‌تواند منافع نظام را به خطر بیندازد.»

خانواده‌ها و کانون نویسندگان ایران هر سال در مراسم یادبود محمد مختاری و محمدجعفر پوینده بر افشای هویت آمران و عاملان قتلهای سیاسی زنجیره‌ای پافشاری می‌کنند. جمهوری اسلامی با ممانعت از برگزاری مراسم از بیان این خواست جلوگیری می‌کند. با این حال، سهراب مختاری می‌گوید: «مبارزات و همدلی‌هایی که در همه این سالها، هم از طرف دانشجویان، هم از طرف نویسندگان و آزادیخواهان با خانواده‌ها وجود داشته، همواره تسکینی بر درد ما بوده و باعث خوش‌بینی ماست که روزی حقایق این جنایات بدون شک برای همگان روشن خواهد شد.»

نویسنده: کیواندخت قهاری
 
 
9. چرا مادر ستار بهشتی وضعیت نرگس محمدی را خوب درک می کند
http://www.ghandchi.com/1045-narges-mohammadi.htm
 
 
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

 

----------------------
http://www.iranscope.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ