نگاهی به زندگی پربار سیدنی لومت، سازنده فیلم های وجدان برانگیز «سرپیکو» و «بعدازظهرنحس»
فیروزه خطیبی
http://www.voanews.com/persian/news/arts/SidneyLumetdies-2011-4-11-119615274.html
سیدنی لومت، کارگردانی که کوچه و خیابان های نیویورک را به استودیوهای با شکوه هالیوود ترجیح می داد و داستان های وجدان برانگیزش چون «دوازده مرد خشن»، «سرپیکو» Serpico، «بعد از ظهر نحس» Dog Day Afternoon، «حکم دادگاه» و «شبکه» Network تبدیل به فیلم های کلاسیک سینمای آمریکا شدند روز شنبه ٩ آوریل در خانه مسکونی خود در «منهتن» به دلیل ابتلا به سرطان غذذ لنفی درگذشت. او هنگام مرگ ٨٦ ساله بود.
لومت یک بار در جایی نوشته بود:«هرچند هدف اولیه همه فیلم های سینمایی ایجاد سرگرمی برای تماشاگر است ، اما آن فیلمی ماندگار است که در آن وجدان این تماشاگر برانگیخته شود و او را وادار سازد تا نگاهی به خود و اطراف خود بیاندازد، افکارش را تهییج و خودش را برانگیخته کند.»
درواقع هم این مسائل مهم اجتماعی بودند که به عنوان یک عامل برانگیزنده زندگی و هنر «سیدنی لومت» را تحت تاثیر قرار می دادند. فیلم های او نه تنها وجدان فرد را درمقابل تعصب، فساد و خیانت کاری برمی انگیختند بلکه ارزش های معنوی وشهامت های فردی را هم به نمایش می گذاشتند.
سیدنی لومت با نخستین فیلم خود به نام «دوازده مرد خشمگین» در سال ١٩٥٧ در سطح جهان به معروفیت رسید. او در این فیلم دوربین خود را به اطاق مشاوره هیئت منصفه یک دادگاه برده است و جایی که یکی از اعضای این هیئت منصفه (با بازی هنری فوندا) کم کم یازده نفر دیگر را متقاعد می کند که متهمی که به اتهام یک قتل محاکمه می شود درحقیقت بی گناه است. (سونیا سوتومایر، رئیس دیوانعالی کشوری ایالات متحده آمریکا گفته است که تماشای همین فیلم باعث شد تا او به دنبال حرفه وکالت برود.)
تقریبا دو دهه پس از «دوازده مرد خشمگین»، لومت یک بار دیگر و این بار با فیلم «شبکه» (١٩٧٦) به بیداری وجدان تماشاگرش می پردازد. شاید بتوان «شبکه» را مهم ترین فیلم «سیدنی لومت» خواند. فیلم که از روی یکی از نوشته های «پدی چایوفسکی» متفکر آمریکایی خلاف جهت جریان اصلی ساخته شده است، ماجرای یک گوینده قدیمی اخبار تلویزیونی است که دربرنامه ای زنده از خط خارج شده و با انتقاد مستقیم از سیستم دوگانه و ریاکارانه ای که از نظراو درجامعه آمریکا وجود دارد ، جان تازه ای به زندگی حرفه ای خود می بخشد.
در این فیلم ویلیام هولدن و فی داناوی بازی کرده اند و پیترفیچ درنقش گوینده تلویزیونی بازی حیرت آوری را ارائه می دهد. به خصوص هنگامی که ناگهان با یک حالت شوریده و انقلابی به تماشاگران می گوید:«به طرف پنجره های خود بروید ، آن را باز کنید و داد بزنید…من خشمگین و عصبانی ام و دیگه نمیتونم این وضعو تحمل کنم». این فیلم بعدها تبدیل به یکی از نشانه های زبان مشترک مردم شد.
فیلم «شبکه» نامزد ١٠ جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی سال شد و بازیگران آن پیترفینچ و فی داناوی جوایز اسکار بهترین بازیگر نقش های اصلی را به دست آوردند. موسیقی متن فیلم، فیلمنامه آن و بازیگر نقش مکمل آن بئاتریس استریت نیز به جایزه اسکار دست یافتند.
جایزه اسکار افتخاری برای سیدنی لومت
علیرغم موفقیت هنری و تجارتی فیلم های سیدنی لومت و با وجود آن که این فیلم ها توانستند بیش از ٤٠ بار به نامزدی دریافت جایزه اسکار برسند و خود او نیز برای فیلم های دیگری علاوه بر «شبکه» از جمله «دوازده مرد خشمگین»، «بعد از ظهر سگی» و «حکم دادگاه» به نامزدی این جایزه رسید اما هرگز برای بهترین کارگردانی اسکاری به او اهدا نشد.
درسال ٢٠٠٥ بالاخره آکادمی هنر وعلوم سینمایی تصمیم گرفت که جایزه اسکار افتخاری آن سال را به «سیدنی لومت» اهدا کند. عملی که «منولا دارجیس» منتقد سینمایی روزنامه نیویورک تایمز در آن زمان آن را «کوششی برای به دست آوردن دل کارگردانی که اسکار یک عمر او را از قلم انداخت»خواند.
برخی ها معتقدند این مسئله که لومت با هالیوودی ها ارتباطی برقرار نمی کرد و بیشتر در نیویورک کارهای خود را ارائه می داد نقش مهمی در حذف او از جوایز اسکار داشته است. اما برای لومت، محل فیلم هایش از اهمیت زیادی برخوردار بود. او خود را کارگردانی «نیویورکی» می دانست:«اماکنی که من برای فیلم برداری انتخاب می کنم هم مثل بازیگران فیلم هایم از اهمیت زیادی برخوردارند و حال و هوای صحنه های من از همین محلات و کوچه خیابان ها آفریده می شوند.»
یکی از فیلم های اولیه سیدنی لومت به نام «گروگیر» با شرکت راد استایگر، زندگی یک یهودی مهاجرو نجات یافته از کوره های آدمسوزی را نشان می دهد که تحت تاثیررفتارخشونت باری که با او شده با نوعی بی حسی و بی اعتنایی در دکه وثیقه ای که در محله فقیر نشین «هارلم» اداره می کند با مشتریان خود روبرو می شود. اما یک حادثه مرگبار جلوی مغازه اش یک بار دیگر وجدان او را بیدار می کند.
سرپیکو
نیویورک از دیدگاه سیدنی لومت محلی برای بررسی سیستم قضایی آمریکا بود. فساد پلیس یکی از نکته های برجسته فیلم های اوبود از جمله در «سرپیکو» فیلمی با شرکت «ال پاچینو» و محصول سال 1١٩٧٣ که از روی کتابی به قلم «پیترماس» که آن نیز از یک ماجرای واقعی برگرفته شده بود ساخته شده است. دو ماموراداره پلیس نیویورک، دیوید دورک و فرانک سرپیکو به خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز خبر می دهند که شواهد و مدارکی از فساد پلیس این شهر دردست دارند. درنهایت این دو پلیس و به ویژه «فرانک سرپیکو» موجب ایجاد تغییرات اساسی در سیستم پلیسی شهر نیویورک می شوند. آل پاچینو هم برای بازی در نقش سرپیکو جایزه بهترین بازیگر آن سال را دریافت کرد.
درفیلم «بعدازظهر سگی» (١٩٧٥) سیدنی لومت بر روی جنایتکاران تمرکز کرده است. این فیلم نیز داستان واقعی یک دزدی بانک در ناحیه بروکلین نیویورک را بازگو می کند. آل پاچینو در نقش «سانی» رهبرگروهی از دزدان آماتور بانک است. گروهی که نقشه هایشان نقش برآب می شود و در نهایت مجبور می شوند دست به گروگان گیری بزنند و درخواست یک هواپیمامی کنند که بتواند آن ها را به یک کشور دیگر پرواز دهد. ضن بازگویی داستان، تماشاگر متوجه می شود که «سانی» که اتفاقا همسر و فرزند کوچکی هم دارد، دست به دزدی زده است تا بتواند مخارج عمل تغییر جنسیت دوست پسرش را بدهد. فیلم «بعدازظهر سگی» در سال ٢٠٠٩ وارد آرشیو ملی فیلم آمریکا، محل نگهداری از فیلم های مهم تاریخ سینما شد ودر حال حاضر در این آرشیو در کتابخانه کنگره آمریکا از آن نگهداری می شود.
یکی دیگر از فیلم های غیرمعمول «سیدنی لومت» فیلم موزیکال «جادوگرشهرزمرد» با شرکت مایکل جکسون و دایانا راس بود که این داستان کودکانه قدیمی آمریکایی را در محله هارلم نیویورک پیاده کرده بود. هرچند فیلم نتوانست از موفقیت گیشه برخوردار شود.
دادگاه، یکی از اماکن مورد علاقه «لومت» برای فیلم برداری یک بار دیگر در فیلم «حکم دادگاه» مورد استفاده قرار گرفت. فیلمی بر اساس فیلمنامه ای به قلم «دیوید مامت» با شرکت پل نیومن درنقش وکیلی که با دفاع از موکلی که دربیمارستانی قربانی معالجات غلط شده ، به زندگی حرفه ای پرفساد خود خاتمه می دهد.
سیدنی لومت در ٢٥ ژوئن ١٩٢٤ درلهستان به دنیا آمد و در همان ایام خانواده او به آمریکا مهاجرت کرده و به فیلادلفیا نقل مکان کردند. پدر و مادر او، باروک و یوجینا هردو از بازیگران تئاتریهودی شهر بودند. سیدنی از سن چهار سالگی به همراه خانواده خود روی صحنه تئاتر ظاهر شد و در خردسالی بر روی صحنه تئاتر برادوی درچند نمایش مختلف به بازیگری پرداخت. پس از پایان خدمت سربازی در دوران جنگ دوم جهانی، سیدنی لومت در نیویورک به کار کارگردانی تئاتر پرداخت و بعدها در شبکه تلویزیونی «سی بی اس» به ساختن سریال های پرتماشاگر تاریخی و فیلم های دلهره آور پرداخت. او هم زمان برخی از آثار تئاتری از جمله نمایش های «یوجین اونیل» را نیز برای تلویزیون کارگردانی کرد.
فیلم های اولیه سیدنی لومت ریشه در هنر تئاتر داشتند. او در سال ١٩٦٠ فیلم «بچه فراری» را با شرکت آنا مانیانی و مارلون براندو ساخت که برداشتی بود ازنمایشی به نام «فرود اورفیوس» از تنسی ویلیامز.
اوبرای ساختن فیلم «نگاهی از پل» با شرکت رالف والونه و مورین استپلتون از روی کتابی به قلم آرتور میلربه پاریس سفر کرد وفیلم های دیگری نیز از روی آثار معروف چخوف و یوجین اونیل ساخت.
سیدنی لومت تا سال ١٩٩٦ به ساختن فیلم های سینمایی ادامه داد و سپس یک بار دیگر به تلویزیون بازگشت و درطول سال ها همواره به کار فیلمسازی اشتغال داشت. آخرین فیلم او به نام «پیش از آنکه شیطان بفهمد» در سال ٢٠٠٧ با شرکت فیلیپ سیمور هافمن و ایتان هاوکز، سیدنی لومت را یک بار دیگر مورد توجه منتقدین سینمایی قرار داد.
یک بار که از لومت پرسیده شد چرا فیلم می سازد او گفته بود:«فیلمسازی رو دوست دارم چون بهترین نوع گذراندن یک زندگیه.»
iran#
فیروزه خطیبی
http://www.voanews.com/persian/news/arts/SidneyLumetdies-2011-4-11-119615274.html
سیدنی لومت، کارگردانی که کوچه و خیابان های نیویورک را به استودیوهای با شکوه هالیوود ترجیح می داد و داستان های وجدان برانگیزش چون «دوازده مرد خشن»، «سرپیکو» Serpico، «بعد از ظهر نحس» Dog Day Afternoon، «حکم دادگاه» و «شبکه» Network تبدیل به فیلم های کلاسیک سینمای آمریکا شدند روز شنبه ٩ آوریل در خانه مسکونی خود در «منهتن» به دلیل ابتلا به سرطان غذذ لنفی درگذشت. او هنگام مرگ ٨٦ ساله بود.
لومت یک بار در جایی نوشته بود:«هرچند هدف اولیه همه فیلم های سینمایی ایجاد سرگرمی برای تماشاگر است ، اما آن فیلمی ماندگار است که در آن وجدان این تماشاگر برانگیخته شود و او را وادار سازد تا نگاهی به خود و اطراف خود بیاندازد، افکارش را تهییج و خودش را برانگیخته کند.»
درواقع هم این مسائل مهم اجتماعی بودند که به عنوان یک عامل برانگیزنده زندگی و هنر «سیدنی لومت» را تحت تاثیر قرار می دادند. فیلم های او نه تنها وجدان فرد را درمقابل تعصب، فساد و خیانت کاری برمی انگیختند بلکه ارزش های معنوی وشهامت های فردی را هم به نمایش می گذاشتند.
سیدنی لومت با نخستین فیلم خود به نام «دوازده مرد خشمگین» در سال ١٩٥٧ در سطح جهان به معروفیت رسید. او در این فیلم دوربین خود را به اطاق مشاوره هیئت منصفه یک دادگاه برده است و جایی که یکی از اعضای این هیئت منصفه (با بازی هنری فوندا) کم کم یازده نفر دیگر را متقاعد می کند که متهمی که به اتهام یک قتل محاکمه می شود درحقیقت بی گناه است. (سونیا سوتومایر، رئیس دیوانعالی کشوری ایالات متحده آمریکا گفته است که تماشای همین فیلم باعث شد تا او به دنبال حرفه وکالت برود.)
تقریبا دو دهه پس از «دوازده مرد خشمگین»، لومت یک بار دیگر و این بار با فیلم «شبکه» (١٩٧٦) به بیداری وجدان تماشاگرش می پردازد. شاید بتوان «شبکه» را مهم ترین فیلم «سیدنی لومت» خواند. فیلم که از روی یکی از نوشته های «پدی چایوفسکی» متفکر آمریکایی خلاف جهت جریان اصلی ساخته شده است، ماجرای یک گوینده قدیمی اخبار تلویزیونی است که دربرنامه ای زنده از خط خارج شده و با انتقاد مستقیم از سیستم دوگانه و ریاکارانه ای که از نظراو درجامعه آمریکا وجود دارد ، جان تازه ای به زندگی حرفه ای خود می بخشد.
در این فیلم ویلیام هولدن و فی داناوی بازی کرده اند و پیترفیچ درنقش گوینده تلویزیونی بازی حیرت آوری را ارائه می دهد. به خصوص هنگامی که ناگهان با یک حالت شوریده و انقلابی به تماشاگران می گوید:«به طرف پنجره های خود بروید ، آن را باز کنید و داد بزنید…من خشمگین و عصبانی ام و دیگه نمیتونم این وضعو تحمل کنم». این فیلم بعدها تبدیل به یکی از نشانه های زبان مشترک مردم شد.
فیلم «شبکه» نامزد ١٠ جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی سال شد و بازیگران آن پیترفینچ و فی داناوی جوایز اسکار بهترین بازیگر نقش های اصلی را به دست آوردند. موسیقی متن فیلم، فیلمنامه آن و بازیگر نقش مکمل آن بئاتریس استریت نیز به جایزه اسکار دست یافتند.
جایزه اسکار افتخاری برای سیدنی لومت
علیرغم موفقیت هنری و تجارتی فیلم های سیدنی لومت و با وجود آن که این فیلم ها توانستند بیش از ٤٠ بار به نامزدی دریافت جایزه اسکار برسند و خود او نیز برای فیلم های دیگری علاوه بر «شبکه» از جمله «دوازده مرد خشمگین»، «بعد از ظهر سگی» و «حکم دادگاه» به نامزدی این جایزه رسید اما هرگز برای بهترین کارگردانی اسکاری به او اهدا نشد.
درسال ٢٠٠٥ بالاخره آکادمی هنر وعلوم سینمایی تصمیم گرفت که جایزه اسکار افتخاری آن سال را به «سیدنی لومت» اهدا کند. عملی که «منولا دارجیس» منتقد سینمایی روزنامه نیویورک تایمز در آن زمان آن را «کوششی برای به دست آوردن دل کارگردانی که اسکار یک عمر او را از قلم انداخت»خواند.
برخی ها معتقدند این مسئله که لومت با هالیوودی ها ارتباطی برقرار نمی کرد و بیشتر در نیویورک کارهای خود را ارائه می داد نقش مهمی در حذف او از جوایز اسکار داشته است. اما برای لومت، محل فیلم هایش از اهمیت زیادی برخوردار بود. او خود را کارگردانی «نیویورکی» می دانست:«اماکنی که من برای فیلم برداری انتخاب می کنم هم مثل بازیگران فیلم هایم از اهمیت زیادی برخوردارند و حال و هوای صحنه های من از همین محلات و کوچه خیابان ها آفریده می شوند.»
یکی از فیلم های اولیه سیدنی لومت به نام «گروگیر» با شرکت راد استایگر، زندگی یک یهودی مهاجرو نجات یافته از کوره های آدمسوزی را نشان می دهد که تحت تاثیررفتارخشونت باری که با او شده با نوعی بی حسی و بی اعتنایی در دکه وثیقه ای که در محله فقیر نشین «هارلم» اداره می کند با مشتریان خود روبرو می شود. اما یک حادثه مرگبار جلوی مغازه اش یک بار دیگر وجدان او را بیدار می کند.
سرپیکو
نیویورک از دیدگاه سیدنی لومت محلی برای بررسی سیستم قضایی آمریکا بود. فساد پلیس یکی از نکته های برجسته فیلم های اوبود از جمله در «سرپیکو» فیلمی با شرکت «ال پاچینو» و محصول سال 1١٩٧٣ که از روی کتابی به قلم «پیترماس» که آن نیز از یک ماجرای واقعی برگرفته شده بود ساخته شده است. دو ماموراداره پلیس نیویورک، دیوید دورک و فرانک سرپیکو به خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز خبر می دهند که شواهد و مدارکی از فساد پلیس این شهر دردست دارند. درنهایت این دو پلیس و به ویژه «فرانک سرپیکو» موجب ایجاد تغییرات اساسی در سیستم پلیسی شهر نیویورک می شوند. آل پاچینو هم برای بازی در نقش سرپیکو جایزه بهترین بازیگر آن سال را دریافت کرد.
درفیلم «بعدازظهر سگی» (١٩٧٥) سیدنی لومت بر روی جنایتکاران تمرکز کرده است. این فیلم نیز داستان واقعی یک دزدی بانک در ناحیه بروکلین نیویورک را بازگو می کند. آل پاچینو در نقش «سانی» رهبرگروهی از دزدان آماتور بانک است. گروهی که نقشه هایشان نقش برآب می شود و در نهایت مجبور می شوند دست به گروگان گیری بزنند و درخواست یک هواپیمامی کنند که بتواند آن ها را به یک کشور دیگر پرواز دهد. ضن بازگویی داستان، تماشاگر متوجه می شود که «سانی» که اتفاقا همسر و فرزند کوچکی هم دارد، دست به دزدی زده است تا بتواند مخارج عمل تغییر جنسیت دوست پسرش را بدهد. فیلم «بعدازظهر سگی» در سال ٢٠٠٩ وارد آرشیو ملی فیلم آمریکا، محل نگهداری از فیلم های مهم تاریخ سینما شد ودر حال حاضر در این آرشیو در کتابخانه کنگره آمریکا از آن نگهداری می شود.
یکی دیگر از فیلم های غیرمعمول «سیدنی لومت» فیلم موزیکال «جادوگرشهرزمرد» با شرکت مایکل جکسون و دایانا راس بود که این داستان کودکانه قدیمی آمریکایی را در محله هارلم نیویورک پیاده کرده بود. هرچند فیلم نتوانست از موفقیت گیشه برخوردار شود.
دادگاه، یکی از اماکن مورد علاقه «لومت» برای فیلم برداری یک بار دیگر در فیلم «حکم دادگاه» مورد استفاده قرار گرفت. فیلمی بر اساس فیلمنامه ای به قلم «دیوید مامت» با شرکت پل نیومن درنقش وکیلی که با دفاع از موکلی که دربیمارستانی قربانی معالجات غلط شده ، به زندگی حرفه ای پرفساد خود خاتمه می دهد.
سیدنی لومت در ٢٥ ژوئن ١٩٢٤ درلهستان به دنیا آمد و در همان ایام خانواده او به آمریکا مهاجرت کرده و به فیلادلفیا نقل مکان کردند. پدر و مادر او، باروک و یوجینا هردو از بازیگران تئاتریهودی شهر بودند. سیدنی از سن چهار سالگی به همراه خانواده خود روی صحنه تئاتر ظاهر شد و در خردسالی بر روی صحنه تئاتر برادوی درچند نمایش مختلف به بازیگری پرداخت. پس از پایان خدمت سربازی در دوران جنگ دوم جهانی، سیدنی لومت در نیویورک به کار کارگردانی تئاتر پرداخت و بعدها در شبکه تلویزیونی «سی بی اس» به ساختن سریال های پرتماشاگر تاریخی و فیلم های دلهره آور پرداخت. او هم زمان برخی از آثار تئاتری از جمله نمایش های «یوجین اونیل» را نیز برای تلویزیون کارگردانی کرد.
فیلم های اولیه سیدنی لومت ریشه در هنر تئاتر داشتند. او در سال ١٩٦٠ فیلم «بچه فراری» را با شرکت آنا مانیانی و مارلون براندو ساخت که برداشتی بود ازنمایشی به نام «فرود اورفیوس» از تنسی ویلیامز.
اوبرای ساختن فیلم «نگاهی از پل» با شرکت رالف والونه و مورین استپلتون از روی کتابی به قلم آرتور میلربه پاریس سفر کرد وفیلم های دیگری نیز از روی آثار معروف چخوف و یوجین اونیل ساخت.
سیدنی لومت تا سال ١٩٩٦ به ساختن فیلم های سینمایی ادامه داد و سپس یک بار دیگر به تلویزیون بازگشت و درطول سال ها همواره به کار فیلمسازی اشتغال داشت. آخرین فیلم او به نام «پیش از آنکه شیطان بفهمد» در سال ٢٠٠٧ با شرکت فیلیپ سیمور هافمن و ایتان هاوکز، سیدنی لومت را یک بار دیگر مورد توجه منتقدین سینمایی قرار داد.
یک بار که از لومت پرسیده شد چرا فیلم می سازد او گفته بود:«فیلمسازی رو دوست دارم چون بهترین نوع گذراندن یک زندگیه.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر