زیبائی های آینده، در تیتر روزنامه
فیروز گوران
http://www.roozonline.com/persian/mihman/mihman-item/archive/2011/april/18/article/-3600b36a68.html
امسال 70ساله شده است؛ 70 سالي كه حداقل 50 سال آن در عالم روزنامهنگاري گذشته است: از كارگري در چاپخانه گرفته تا كار در تحريريه روزنامههاي معتبري چون اطلاعات، كيهان و آيندگان. "صنعت حمل و نقل" و "جامعه سالم" هم اوج درخششاش در عالم مطبوعات بود. فيروز گوران، روزنامهنگار پيشكسوتي كه چند سال پيش در جمع منتخبان پيشكسوت انجمنصنفي روزنامهنگاران ايران قرار گرفت، اين روزها بيكار است؛ بيكاري كه البته نگران از هدر رفتن تجربهها و دانستههايش است. با اين حال او بيش از هميشه اميدوار و بر اين باور است كه روزهاي خوبي در انتظار مطبوعات ايران است...
جناب آقاي گوران! چند وقتي است كه در مطبوعات حضور نداريد؛ آيا كار مطبوعاتي را رها كردهايد و ديگر به روزنامهنگاري نميپردازيد يا اينكه عامل ديگري منجر به كنارهگيريتان از عالم مطبوعات شده است؟
من اين روزها مثل بچه آدم در خانه نشستهام! هيچ كاري نميكنم و فكر ميكنم در سكوتم اما گويي براي خودم... گاهي ادعا ميكنم كمي تجربه در روزنامهنگاري دارم اما اگر اين موضوع واقعيت داشته باشد، به شدت عصباني هستم؛ عصباني از اينكه بايد همه اين تجربهها را با خودم به گور ببرم. البته در عين حال من بسيار به آينده اميدوارم و وقتي دوستي از من ميپرسد كه حالم چطور است با قاطعيت به او ميگويم كه بهتر از اين نميشوم. من با اينكه نميدانم اوضاع كار تا پايان سال 90 بهتر ميشود يا نه، اما تاكيد ميكنم كه ترديدي در بهبود اوضاع نيست اگرچه مسايل قابل توجهي هم در انتظار خواهد بود.
تا چه حد مسايل روز مطبوعات را دنبال ميكنيد؟
من هر روز ميروم جلو دكه روزنامهفروشي و تيتر روزنامهها را ميخوانم؛ اختلاف برداشتها و زيباييهاي آينده را در همين تيترها ميبينم. روزنامههاي مورد علاقهام را حتما هر روز ميخرم حتي روزنامههاي مخالف ديدگاه خودم را هم ميخوانم. ميتوانم ادعا كنم كه فقط زنده نيستم بلكه به معناي واقعي كلمه زندگي ميكنم.
به عنوان يك روزنامهنگار پيشكسوت اوضاع مطبوعات ايران را چگونه ميبينيد؟
من با اينكه حس ميكنم كار مطبوعاتي در اين روزها چندان كار سادهاي نيست و سختيهاي خود را دارد، (منظورم دلنازكي بعضيها از انتقادات روزنامههاست) اما به شخصه از اوضاع، خيلي راضيام و فكر ميكنم اتفاقا هنر بچهها، كار در اين شرايط است. همين كه روزنامهها هر روز منتشر ميشوند و حرفهاي خود را ميزنند براي من دلگرمكننده است. باز هم تاكيد ميكنم كه من روزهاي خيلي بهتري را براي مطبوعاتمان ميبينم و بر تحقق اين موضوع اطمينان كامل دارم.
بهترين دوران كار مطبوعاتيتان كار در كدام مجله يا روزنامه بود؟
دوران خوب كار من سردبيري مجله "جامعه سالم" بود. مجلهاي كه البته تا شماره 27 آن من اسمم را به عنوان سردبير در آن قيد نميكردم و حتي از اينكه در آن مطلب بنويسم، ميترسيدم. از آنجايي كه در اين مجله چهرههاي مطرحي بودند كه مطالب سنگيني مينوشتند. من پيش خودم ميگفتم كه حتما مخاطبان از سردبير چنين مجلهاي توقع زيادي دارند و از همين رو هم من مستقيما در اين مجله مطلبي ننوشتم.
علت اصلي كنارهگيريتان از فعاليتهاي مطبوعاتي چيست؟
واقعيتاش اين است كه من مايل به احتكار تجربههايم نيستم اما عملا امكان كار حرفهاي برايم مقدور نيست. ببينيد! مطبوعات قرار نيست مچگيري كنند بلكه بايد خيلي شفاف مسايل را نقد كنند اما موضوع اين است كه برخي مسوولان اجرايي همين نقد دلسوزانه را هم برنميتابند بنابراين ديگر چه جاي كار؟ "من چه گويم كه تو را نازكي طبع لطيف/تا به حدي است كه آهسته دعا نتوان كرد"!
آخرين كتابي كه خوانديد و پيشنهاد ميكنيد كه مخاطبان ما هم آن را مطالعه كنند، چه كتابي بوده است؟
"انسان در جستوجوي معنا"؛ من اين كتاب را به تازگي مجددا مطالعه كردم. اين كتاب ميگويد رنجي كه انسانها در زندگي ميبرند، اساسا بايد يك معنايي داشته باشد. همانطوري كه آن مادري كه باردار است، دوران رنجي كه ميبرد بهخاطر موجودي كه در درون پرورش ميدهد، رنج زيبايي است، رنج انسانها هم بايد نهايت زيبايي داشته باشد.
منبع: شرق، 28 فروردین
iran#
فیروز گوران
http://www.roozonline.com/persian/mihman/mihman-item/archive/2011/april/18/article/-3600b36a68.html
امسال 70ساله شده است؛ 70 سالي كه حداقل 50 سال آن در عالم روزنامهنگاري گذشته است: از كارگري در چاپخانه گرفته تا كار در تحريريه روزنامههاي معتبري چون اطلاعات، كيهان و آيندگان. "صنعت حمل و نقل" و "جامعه سالم" هم اوج درخششاش در عالم مطبوعات بود. فيروز گوران، روزنامهنگار پيشكسوتي كه چند سال پيش در جمع منتخبان پيشكسوت انجمنصنفي روزنامهنگاران ايران قرار گرفت، اين روزها بيكار است؛ بيكاري كه البته نگران از هدر رفتن تجربهها و دانستههايش است. با اين حال او بيش از هميشه اميدوار و بر اين باور است كه روزهاي خوبي در انتظار مطبوعات ايران است...
جناب آقاي گوران! چند وقتي است كه در مطبوعات حضور نداريد؛ آيا كار مطبوعاتي را رها كردهايد و ديگر به روزنامهنگاري نميپردازيد يا اينكه عامل ديگري منجر به كنارهگيريتان از عالم مطبوعات شده است؟
من اين روزها مثل بچه آدم در خانه نشستهام! هيچ كاري نميكنم و فكر ميكنم در سكوتم اما گويي براي خودم... گاهي ادعا ميكنم كمي تجربه در روزنامهنگاري دارم اما اگر اين موضوع واقعيت داشته باشد، به شدت عصباني هستم؛ عصباني از اينكه بايد همه اين تجربهها را با خودم به گور ببرم. البته در عين حال من بسيار به آينده اميدوارم و وقتي دوستي از من ميپرسد كه حالم چطور است با قاطعيت به او ميگويم كه بهتر از اين نميشوم. من با اينكه نميدانم اوضاع كار تا پايان سال 90 بهتر ميشود يا نه، اما تاكيد ميكنم كه ترديدي در بهبود اوضاع نيست اگرچه مسايل قابل توجهي هم در انتظار خواهد بود.
تا چه حد مسايل روز مطبوعات را دنبال ميكنيد؟
من هر روز ميروم جلو دكه روزنامهفروشي و تيتر روزنامهها را ميخوانم؛ اختلاف برداشتها و زيباييهاي آينده را در همين تيترها ميبينم. روزنامههاي مورد علاقهام را حتما هر روز ميخرم حتي روزنامههاي مخالف ديدگاه خودم را هم ميخوانم. ميتوانم ادعا كنم كه فقط زنده نيستم بلكه به معناي واقعي كلمه زندگي ميكنم.
به عنوان يك روزنامهنگار پيشكسوت اوضاع مطبوعات ايران را چگونه ميبينيد؟
من با اينكه حس ميكنم كار مطبوعاتي در اين روزها چندان كار سادهاي نيست و سختيهاي خود را دارد، (منظورم دلنازكي بعضيها از انتقادات روزنامههاست) اما به شخصه از اوضاع، خيلي راضيام و فكر ميكنم اتفاقا هنر بچهها، كار در اين شرايط است. همين كه روزنامهها هر روز منتشر ميشوند و حرفهاي خود را ميزنند براي من دلگرمكننده است. باز هم تاكيد ميكنم كه من روزهاي خيلي بهتري را براي مطبوعاتمان ميبينم و بر تحقق اين موضوع اطمينان كامل دارم.
بهترين دوران كار مطبوعاتيتان كار در كدام مجله يا روزنامه بود؟
دوران خوب كار من سردبيري مجله "جامعه سالم" بود. مجلهاي كه البته تا شماره 27 آن من اسمم را به عنوان سردبير در آن قيد نميكردم و حتي از اينكه در آن مطلب بنويسم، ميترسيدم. از آنجايي كه در اين مجله چهرههاي مطرحي بودند كه مطالب سنگيني مينوشتند. من پيش خودم ميگفتم كه حتما مخاطبان از سردبير چنين مجلهاي توقع زيادي دارند و از همين رو هم من مستقيما در اين مجله مطلبي ننوشتم.
علت اصلي كنارهگيريتان از فعاليتهاي مطبوعاتي چيست؟
واقعيتاش اين است كه من مايل به احتكار تجربههايم نيستم اما عملا امكان كار حرفهاي برايم مقدور نيست. ببينيد! مطبوعات قرار نيست مچگيري كنند بلكه بايد خيلي شفاف مسايل را نقد كنند اما موضوع اين است كه برخي مسوولان اجرايي همين نقد دلسوزانه را هم برنميتابند بنابراين ديگر چه جاي كار؟ "من چه گويم كه تو را نازكي طبع لطيف/تا به حدي است كه آهسته دعا نتوان كرد"!
آخرين كتابي كه خوانديد و پيشنهاد ميكنيد كه مخاطبان ما هم آن را مطالعه كنند، چه كتابي بوده است؟
"انسان در جستوجوي معنا"؛ من اين كتاب را به تازگي مجددا مطالعه كردم. اين كتاب ميگويد رنجي كه انسانها در زندگي ميبرند، اساسا بايد يك معنايي داشته باشد. همانطوري كه آن مادري كه باردار است، دوران رنجي كه ميبرد بهخاطر موجودي كه در درون پرورش ميدهد، رنج زيبايي است، رنج انسانها هم بايد نهايت زيبايي داشته باشد.
منبع: شرق، 28 فروردین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر