سه‌شنبه، فروردین ۲۳، ۱۳۹۰

گشایش نمایشگاه « زندگی و مرگ زیر آتشفشان پمپئی» در نیویورک


گشایش نمایشگاه « زندگی و مرگ زیر آتشفشان پمپئی» در نیویورک
کارولین ویور- صدای آمریکا
http://www.voanews.com/persian/news/arts/PompeiExhibitinNewYork-2011-4-12-119696474.html

دوهزارسال پیش، در غرب منطقه ای که امروز ما آن را به نام کشور«ایتالیا» می شناسیم، بندر رومی به نام «پمپئی» دراوج جنب و جوش و جوش و خروش زندگی بود. بیش از ٢٠ هزار نفر ساکنان این منطقه به کار کشاورزی و تجارت مشغول بودند و در سایه کوهستان «وزوو» یا «وسوویوس» زندگی آرامی را می گذراندند. آن ها کوزه های گلین می ساختند و خدایان خود را می پرستیدند و از شرابی که درتاکستان ها و درخاک های پربرکت این کوه آتشفشان به دست آمده بود می نوشیدند. اما یک روز در سال ٧٩ پس از میلاد مسیح، همه چیز ناگهان پایان گرفت.

درنمایشگاهی که در محل «تایمز اسکوئر» شهر نیویورک در موزه «دیسکاوری» این شهر برپا شده است، بیش از ٢٥٠ شیئی که در «پمپئی» و درنزدیک شهرتفریحی «هرکولانیوم» به دست آمده به نمایش گذاشته شده است. در میان این اشیاء، کاشی ها، مجسمه ها و تندیس ها، تنگ های شیشه ای، وسائل ماهیگیری، لوازم آرایش زنان، کلاه خود گلادیاتورها، و حتی یک قرص نانی که اگر به آن نگاه کنید انگار همین امروز پخته شده است به چشم می خورد. البته این قرص نان به سفتی یک سنگ است! چگونه این اشیاء به این صورت دست نخورده باقی مانده اند یکی از سئوالاتی است که که تماشاگر ضمن تماشای این نمایشگاه ازخود می پرسد.

یک فیلم «انیمیشن» روی یک پرده نمایش بزرگ، داستان واقعه ای که روز ٢٤ اوت سال ٧٩ اتفاق افتاد را برای تماشاگران بازگو می کند. ماجرای روزی که مثل هر روز دیگر آغاز شد اما در حدود ساعت یک بعدازظهر، کوه «وزوو» شروع به فوران و انفجارکرد. از دهانه کوه دود غلیظی بیرون می آمد و چند ساعت بعد، دود و حرارت کشنده ای به همراه شعله های آتش همه جا را پوشند. در کم تر از بیست وچهارساعت ، شهر پمپئی زیر پنج متر خاک و خاکستر مدفون شد و باران شدیدی این اهالی و اجسام این شهر زیرخاکستر پوشیده شده را تبدیل به سمنتی سخت کرد تا برای همیشه آخرین لحظات پمپئی را ثبت کند.

کریستین رامی، مدیر موزه «دیسکاوری» می گوید:«این حادثه مخربی بود که دست برقضا باعث شد تا ما امروز بتوانیم گوشه ای از زندگی آدم هایی که قرن ها پیش ازما زندگی می کردن رو عملا ببینیم. این آدم های واقعی سنگ شده به ما این حس رو القاء می کنن که در تاریخ باستانی، یک حضور انسانی هم در کنار مجسمه ها و بناهای باقی مانده از آن دوران وجود داشته و برای همینم این نمایشگاه با موزه هایی که شما معمولا به دیدنشان می روید فرق زیادی دارد.»

درپمپئی باستانی، خیابان ها پر از جریان زندگی روزمره بودند. رستوران ها و میکده ها، نانوائی و دکه های غذا همه جا به چشم می خورد و حداقل ٤٠ فاحشه خانه در این شهر درهایشان برروی مشتریانی از طبقات مختلف اجتماع از اشراف گرفته تا برده ها باز بود. دریک تالار جداگانه اطاقی از یکی از این خانه های فحشا در نمایشگاه بازسازی شده است. البته درگوشه ای از تالارهای بزرگ نمایشگاه و محلی که دیدارکنندگان خردسال از آن بی خبر بمانند.

شواهد نشان می دهد که اهالی پمپئی از طنز و هنرهای اروتیک لذت می بردند. مجسمه ها و نقاشی های آبرنگی که روی گچ کشیده شده از میان آثار به دست آمده در بسیاری از جوامع امروزی به عنوان «پورنوگرافی» شناخته می شوند. جودیت هریس نویسنده کتاب «بیداری پمپئی» می گوید پمپئی شهری برای عیش و نوش و تجارت بوده است. در جایی نزدیک به دلتای رودخانه ای که به دریا می ریزد، شهری شبیه به «نیواورلئان» امروزی به شمار می رفته است.

هریس می گوید:«کمی بالاتر از این منطقه، در سواحل دریا مناطقی به صورت اماکن تفریحی وجود داشته است که خیلی شیک و گرانقیمت بوده اند و خانه های اعیان و اشراف در اطراف آن قرار گرفته بود. ساکنان پمپئی، مردمانی ثروتمند بودند که به کار کشتی رانی و تجارت کالاهای مختلف اشتغال داشتند. برخی از آن ها بانکدار بودند.»

هرچند بیشتر مردم معمولی پمپئی در خانه های چند طبقه با اعضای خانواده های خود زندگی می کردند اما مردمان مرفه تر صاحب خانه های باشکوه و مجهز به لوله کشی و حمام های باشکوه بودند. بسیاری از این خانه ها دو طبقه بودند و همه آن ها به زیبایی تزئین شده بودند.

هریس می گوید:«همه این خانه های اشرافی به موزائیک های نقاشی شده و نقاشی هایی آبرنگی که روی سمنت کشیده شده مزین بودند و حتی در اطاق خدمتکاران هم به صورتی ساده تر از همین تزئینات به چشم می خورد. در این اطاق ها مثلا شما یک نقاشی ساده از یک درخت تاک می بینید اما همه اطاق ها بلا استثناء نقاشی شده بودند.»

هنگام دیدار از نمایشگاه پمپئی دیسکاوری نیویورک، رنگ های شفاف نمایشگاه ناگهان در یک اطاق تاریک با اجساد سنگ شده انسان ها و حیوانات اهلی که مثل ارواحی در گوشه و کنار به چشم می خورند تبدیل به سایه های سیاه و سفید می شود. این ها اجساد مردمانی هستند که در آن روز درماه اوت جان باختند. این اجساد با روکشی از خاک و خاکستر سخت، تنها بازماندگان آن روز شوم در زندگی مردم پمپئی به شمار می روند.

کریستین رامی می گوید تنها حدود هزار و صد جسد سنگ شده تا امروز از تمام جمعیت بیست هزار نفری پمپئی به دست آمده است:«برده هایی که با همان زنجیرهایی که به دست و پایشان بسته شده و سگ هایی که فرصت فرار از گازمسموم و دود و خاکستر را پیدا نکردند. بزرگ ترین سئوالی که در این مورد باقی می ماند این است که بقیه این آدم ها چه سرنوشتی داشتند؟ آیا آن ها توانستند از پمپئی فرار کنند؟ اگر چنین بوده پس چرا این دیگران تا لحظه مرگ ماندند و از آنجا فرار نکردند؟»

امروزه بیش از ٣ میلیون نفر در نزدیکی کوهستان وزوو زندگی می کنند. این کوهستان هنوز هم به عنوان یکی از خطرناک ترین کوه های آتشفشان دنیا شناخته می شود. در نمایشگاه «دیسکاوری» دیدارکنندگان می توانند یک فیلم خبری درباره آخرین باری که این آتشفشان منفجر شد را هم تماشا کنند. واقعه سال ١٩٤٤ تنها سایه ای از آتشفشانی بود که در پمپئی دوهزارسال پیش اتفاق افتاد. این نمایشگاه که تا سپتامبر آینده برپا خواهد ماند زیر نظر دولت ایتالیا و مقامات مسئول حفاظت از بقایای پمپئی برگزار شده است و بخشی از عواید به دست آمده از آن به مصرف نگهداری از این شهر تاریخی خواهد رسید.




iran#

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ