احمد قندجی، مهدی (آذر) شریعت رضوی و مصطفی بزرگ نیا
در ستایش مقاومت/ به بهانه روز دانشجو : شیوا نظرآهاری
http://www.hambastegi-iran.org/spip.php?article1506
سه شنبه 6 دسامبر 2011
امسال در شرایطی به روز دانشجو نزدیک میشویم، که بعد از گذشت بیش از ٢ سال از انتخابات ریاست جمهوری سال ٨٨، همچنان شمار بسیاری از فعالان و منتقدان دانشجویی در زندان به سر میبرند. نگاهی اجمالی به اسامی و احکام صادره برای دانشجویان زندانی، نشاندهنده این است که در سالهای گذشته اعتراضات دانشجویی، بیش از هر جریان دیگری، سیستم حاکم در ایران را برآشفته کرده بود.
صدور احکام ده و پانزده سال زندان، برای کسانی که در قامت دانشجو و در انتقاد از سیاستهای موجود، به اعتراضات و تجمعهای صنفی در محیط دانشگاه دست زدهاند، اوج کم تحملی سیستم را در برابر انتقادات نشان میدهد.
در این میان، بیشترین هجمهها بر دو تشکل" دفتر تحکیم وحدت" و " شورای دفاع از حق تحصیل" وارد شد که به سبب فعالیتهای افشاگرانه خود در سالهای گذشته، با برخوردهای سنگین قضایی مواجه شدند. از این میان می توان به صدور حکم ده سال حبس برای بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی دفترتحکیم وحدت اشاره کرد و یا به نامهایی چون ضیا نبوی و مجید دری و مهدیه گلرو پرداخت.
دانشجویان ستارهدار!
این، عنوان پررنگترین سؤالی بود که محمود احمدینژاد، در جریان مناظرههای انتخاباتی خود در خردادماه ٨٨، ناچار به پاسخ دادن به آن بود.
احمدینژاد اگرچه هر بار با نسبت دادن این مسأله به دوران وزارت علوم پیش از خود، نسبت به وجود دانشجوی ستارهدار در دوران ریاست جمهوریاش، سلب مسئولیت کرد، با اینهمه، حقیقت آشکار وجود دانشجویان ستارهدار و افزایش شمار آنان در دوران ریاست جمهوری وی، او را در جریان مبارزات انتخاباتیاش با چالشی جدی مواجه کرد.
در میان این تکذیبها، اما ، دانشجویان ستارهدار و محروم از تحصیل به نشان اعتراض نسبت به سلب حق تحصیل خود و انکار وجودشان توسط صدا و سیما، در روزهای منتهی به انتخابات، تجمعهای اعتراضآمیزی را در نقاط مختلف شهر برگزار کردند. این تجمع ها که توسط شورای دفاع از حق تحصیل برگزار می شد، یکروز پس از انکار وجود دانشجویان ستارهدار از سوی محمود احمدینژاد شروع شد و تا روزهای پایانی تبلیغات انتخاباتی ادامه داشت.
شورای دفاع از حق تحصیل، با دستگیری اکثریت اعضایش در روزهای ابتدایی پس از انتخابات، از جمله تشکلهایی بود که در نمایش دادگاههای علنی، نقش ارتباط دانشگاه با سازمانهای مخالف نظام را عهدهدار شده بود. اتهامی که اعضای شورا، زیر بار سنگینیاش در بازجوییها، خم شدند، اما هرگز نشکستند. در کیفرخواست دادگاههای علنی که در همان تابستان ٨٨ در روزنامه ایران به چاپ رسید، شورای دفاع از حق تحصیل، به عنوان یکی از بازوهای سازمان مجاهدین( منافقین) در ایران شناخته شده بود و تمامی اعضای آن متهم شدند که در جهت اهداف این سازمان، برنامههای اعتراضی خود را برگزار کردهاند.
تمامی اعضای بازداشتشده این شورا، که در جریان بازجوييهای طاقتفرسا و زندانهای انفرادی، زیر بار این اتهام قرار داشتند، بارها در اظهارنظرها و نامههای مختلف این اتهام را رد کردند. به باور ما، شورای دفاع از حق تحصیل تنها یک جمع دانشجویی بود که برای دفاع از حقی اساسی به نام "تحصیل" شکل گرفته بود و هیچ هدف دیگری را دنبال نمیکرد.
نگاهی به عملکرد این شورا نیز خود مؤید این مطلب بود، چرا که اعضای محروم از تحصیل شورا، پیش از هر اعتراضی، تمامی مجراهای قانونی را برای بدست آوردن حق تحصیلشان طی کرده بودند و پس از مشاهده بینتیجه بودن اینگونه اقدامات، دست به برگزاری تجمعات اعتراضی زدند.
١۵ سال حبس و تبعید به زندان ایذه، ١١ سال حبس و تبعید به زندان ایذه، سرانجام ضیا نبوی و مجید دری از اعضای مرکزی شورای دفاع از حق تحصیل بود که در سالهای گذشته هرگز ذرهای در دفاع از مطالباتشان کوتاه نیامده بودند. این دو دانشجو، اکنون تنها افرادی هستند که در زندانهای اهواز و در شرایط مشقتبار آنجا، تحمل حبس میکنند بدون آنکه در دو سال و نیم گذشته از حق مرخصی برخوردار بوده باشند.
٣ سال حبس برای حسام سلامت، سه سال حبس برای سعید جلالیفر، ٢ سال و نیم حبس برای مهدیه گلرو از جمله احکام دیگری است که برای اعضای شورای دفاع از حق تحصیل صادر شده است. با این وجود، آنچه بیش از هر نکته دیگری حائز اهمیت است، تحمل و مقاومتی است که این زندانیان در برابر اتهام سنگین وارده، از خود نشان دادهاند. آنها در طول بیش از دو سال گذشته، نه هرگز نامهای در پشیمانی از اعمالشان نوشتهاند و نه هرگز از آنچه انجام دادهاند، اعلام عفو و برائت کردهاند.
وجود چنین افرادی در زندانهای ایران، دانشجویان کم سن و سالی که بدون داشتن هیچ جرمی، رنج زندان و سلول انفرادی و تبعید را به جان خریدهاند و قدمی عقب ننشستهاند، نویدبخش این است که هنوز در این دوره زمانی کسانی بهسان قهرمانان کتابهایمان بر سر اصول و آرمانهایشان میایستند و تاوان آن را میپردازند.
شاید برخی بگویند، این ایستادگی و مقاومت ، ارزش سالهای جوانیشان را که در پشت میلههای زندان به هدر میرود، ندارد. شاید برخی بگویند که اینها اگر عاقلانه فکر کنند، باید آزادیشان را به دست بیاورند و زندگی را باز هم در بیرون از زندان تجربه کنند. شاید عدهای مقاومت آنها را بچهگانه، هیجانی و غیرعقلانی بدانند. اما به باور من، همه ما حتی اگر بر زبان هم این مقاومت را نفی کنیم، جایی در ته دلهایمان، آنها را ستایش میکنیم برای قدرتی که آنها دارند و ما نداریم.
حال، شاید نتوانیم آنطور که شایسته مقاومتشان است، از آنها یاد کنیم و عکسهایشان را بر در و دیوار دانشگاه نصب کنیم، اما همه ما میدانیم که آنها چه بخواهیم و چه نخواهیم قهرمانان دوران ما هستند.
دوشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۰
دانشجونیوز
iran#
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر