چهارشنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۹۴

شهر زنان بیوه


گزارش نشست گروه بیدارزنی به مناسبت روز جهانی زن
۱۹ اسفند ۱۳۹۴  
تهیه و تنظیم: بنفشه جمالی/ عکس: سمیرا حاتمی

بیدارزنی: روز سه شنبه هجدهم اسفند برابر با هشت مارس، نشستی به مناسبت روز جهانی زن توسط گروه بیدار زنی و با همکاری موسسه رحمان با عنوان «زنان، جنگ، پناهندگی» در محل موسسه رحمان برگزار شد.

در ابتدا آنونسی با عنوان «جنگ خشونت جنسیتی را تشدید می‌کند» به نمایش در آمد و در ادامه «شمیم شرافت» مجری برنامه با تبریک روز جهانی زن در ارتباط با چرایی انتخاب موضوع «زنان، جنگ و پناهندگی» گفت: حفاظت از صلح جهانی و امنیت بین‌المللی وظیفه مهمی است که در اولین منشور جامعه بین‌الملل ۱۹۴۵ قید شده است. با این حال جامعه جهانی تاکنون نتوانسته هیچ کشوری را در مقابل جنگ و پیامدهای مخرب آن محافظت کند. جنگ چه در سطح بین‌المللی و چه در سطح داخلی درد و رنج‌های زیادی را برای مردم گرفتار شده در درگیری‌ها به دنبال دارد. زنان با مشکلات چندوجهی‌ای در طول جنگ مواجه هستند. از به‌ کار گرفته شدن به‌عنوان نیروهای نظامی گرفته تا هدف انواع خشونت‌ها قرار گرفتن به‌عنوان شهروندان غیرنظامی گرفتار در جنگ؛ خشونت‌هایی که در بسیاری از موارد مبتنی بر جنسیتشان است؛ اما «تجاوز» تنها خشونتی نیست که زنان در جنگ با آن مواجه هستند. جنگ برای زنان یعنی جدایی از اعضای خانواده و محل زندگی، یعنی آوارگی و بی‌سرپناهی. جنگ برای زنان یعنی آسیب‌دیدگی و محرومیت. جنگ زنان را وادار به پذیرش نقش‌هایی می‌کند که به دلیل محرومیت‌های اجتماعی در گذشته غالبا آمادگی چندانی برای پذیرش آن‌ها را ندارند. امروز دنیا درگیر جنگ‌های فرسایشی و ویرانگری در نقاط مختلف از یمن، سوریه، عراق، فلسطین و افغانستان گرفته تا نیجریه و سودان است. این وضعیت، ضرورت پرداخت به موضوع «جنگ، زنان و پناهندگی» را تقویت می‌کند.

در ادامه از «آنیتا صدیقی» دانشجوی رشته‌ی روانشناسی بالینی در مقطع کارشناسی و متولد کابل که مدت هجده سال است در ایران زندگی می‌کند، به عنوان اولین سخنران دعوت شد تا از تجربیات خود به عنوان یک پناه جو صحبت کند. این فعال حقوق پناهندگان با اشاره به چهار دهه جنگ در افغانستان گفت: طی چهار دهه جنگ، زنان افغانستان از عرصه‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به حاشیه رانده شده‌اند و این روند همچنان ادامه دارد. اوج این فاجعه زمانی رقم می‌خورد که فرهنگ و سنت حاکم بر افغانستان نیز با مشکلات حاصل از جنگ در هم تنیده می‌شود. حاصل این در هم تنیدگی فجایعی است نظیر محروم شدن زنان از تحصیل، پوشش اجباری، ازدواج‌های اجباری، قاچاق زنان، تجاوزهای گروهی و غیره. ادامه‌ی این روند باعث می‌شود بسیاری از زنان انتخابی جز مهاجرت نداشته باشند.

این عضو جمعیت دفاع از کودکان کار در ادامه با مقایسه سویه‌های مثبت و منفی مهاجرت برای زنان افغانستانی گفت: در خصوص کسانی که به ایران مهاجرت کرده‌اند، به‌خصوص زنان می‌توان گفت سویه‌ی مثبت این مقوله در مرحله‌ی اول امکان آشنایی آنان را با بخشی از حق و حقوقشان فراهم آورده اما آنچه که اینجا قابل ذکر است این نکته است که در این مورد نمی‌توان خیلی شفاف و واضح صحبت کرد چرا که هیچ ساز و کار روشنی برای مهاجرین در کشور مقصد وجود ندارد. صدیقی در ارتباط با تبعیض‌هایی که مهاجرین افغانستانی در ایران مواجه هستند گفت: در خصوص بغرنج بودن مهاجرت می‌توان گفت مهاجرانی که در ایران به سر می‌برند از حقوق شهروندی خویش بهره‌مند نیستند، در زمینه‌ی تحصیل با موانعی از جمله ویزای دانشجویی، داشتن یا نداشتن کارت اقامت، هزینه‌های سرسام‌آور، مشکلات برون‌شهری و درون‌شهری، عدم بهره‌مندی از بیمه، مشکلات بهداشتی و درمانی، درآمد کم و… مواجه هستند.

این عضو بنیاد امید مهر با برشمردن مولفه هایی چون نسل، جغرافیای مهاجرت، تحصیلات و سرمایه‌های اجتماعی که می‌تواند بر وضعیت زنان مهاجر در کشور مقصد تاثیر بگذارد گفت: اگرچه متفاوت بودن شرایط مهاجران در کشور مبدا باعث تفاوت نسبی شرایط آن‌ها در هنگام مهاجرت است، اما بی‌شک تجربه‌ی تبعیض و نابرابری تجربه‌ای است که هرکدام از این اقشار، آن را با تمام وجود لمس می‌کنند. تردیدی نیست که زنان مهاجر به دلیل نداشتن قدرت در جامعه‌ی سنتی افغانستان و همچنین محدودیت‌های حاصل از مهاجرت با آسیب بیشتری نسبت به مردان مهاجر، مواجه هستند. قرار گرفتن مولفه ی جنسیت و نگاه جنسیتی – که خود عامل مهم و تاثیرگذاری در مناسبات قدرت در یک جامعه است و رابطه‌ای تنگاتنگ با فرهنگ و سنت آن جامعه نیز دارد- در این میان باعث تبعیض مضاعف و افزایش فرودستی زنان مهاجر می‌شود.

صدیقی در خاتمه صحبت‌هایش با اشاره به تبعیض‌های ناشی از مهاجرت به ایران و نبود سیاست مشخص در قبال مهاجرین گفت: سه نسل مهاجران افغانستانی در ایران تا به حال در سرنوشت نامشخصی به سرمی بردند و هیچ‌گونه پتانسیلی برای جذب و هویت بخشی به آنان وجود نداشته در نتیجه این جامعه تصمیم می‌گیرد مهاجرت درونی دوباره‌ای برگزیند و این شرایط را در مرزهای آن‌سوی آب‌های مدیترانه دنبال کند. در این میان، زنان خانواده‌های مهاجر نقش اساسی و تقویت کننده‌ای را در این تصمیم‌گیری ایفا می‌کنند؛ چرا که در کنار تبعیض‌های حاصل از مهاجرت هنگامی که تحت فشارهای ناشی از تبعیض جنسیتی قرار می‌گیرند، رویای رسیدن به اروپا برای آن تصویر دیگری دارد. زنان مهاجری که یک بار دیگر تن به مهاجرت می‌دهند برای مطالبه‌ی حقوق خود در قبال تجاوز، دستیابی به آموزش رایگان و بی‌دغدغه، بهره‌مندی از حق طلاق، فرار از سلسله‌ی سنت و قدرت مردسالاری و پدرسالاری تلاش می‌کنند. چرا که کشور مقصد نه‌تنها در ارضا نشدن این نیازها هیچ کمکی نکرده بلکه در مواردی باعث تعارض و تقویت مستقیم و یا غیرمستقیم این مشکلات نیز گردیده است.

در ادامه مراسم دو فیلم کوتاه از سری فیلم‌های «زنان در مواجهه با جنگ»[۱] به نمایش گذاشته شد. سخنران بعدی «نسیم فروردین» یکی از اعضای گروه «کوچ سفید» بود که به شرح شرایط سخت و طاقت‌فرسای مهاجرین افغانستانی ساکن کوره محمودآباد پرداخت. گروه هنری-اجتماعی کوچ سفید که از سال ۹۲ آغاز به فعالیت کرده است، قصد دارد از طریق هنر عدالت اجتماعی با تاکید بر مشارکت اقشار به حاشیه رانده شده، به تحقق جامعه‌ای برسد که افراد طرد شده بتوانند بر شرایط زندگی‌شان تاثیر قاطع بگذارند. در همین راستا پروژه کوره محمودآباد از مهر ۹۳ آغاز به کار کرده است. پروژه‌ای که با مشارکت زنان و کودکان شکل گرفته است و حاصل آن پژوهشی با محوریت نقاشی کودکان و دوخت‌های سنتی زنان بوده است.

فروردین سخنان خود را با روایتی از زندگی زنی مهاجر و ساکن کوره پز خانه های محمودآباد شروع کرد و گفت: کوره پزخانه ها در زمین‌های وسیع اطراف روستای محمودآباد قرار دارند تا جایی که چشم کار می‌کند خاک است. کوره پزخانه ها محل پخته شدن آجرهاست و محیط کار زنان و مردان ساکن این کوره پزخانه ها زمین‌های خاکی محوطه است. محل زندگی و استراحت پس از ۱۵ ساعت کار، اتاق‌های معمولا بین ۹ تا ۱۵ متر است. اتاق‌ها فاقد حمام و دست‌شویی هستند. بسیاری از کوره پزخانه ها فاقد برق و گاز است. خاک و آفتاب شدید مشکلاتی را برای ساکنین به وجود آورده: مشکلات تنفسی از مهم‌ترین آن‌هاست.

این عضو گروه کوچ سفید در ادامه در ارتباط با ساعات کاری و درآمد کارگران کوره پزخانه ها گفت: در تابستان کارگران ساکن کوره پزخانه به طور متوسط بیش از ۱۴ ساعت در روز کار می‌کنند. از غروب تا ظهر فردا کار طول می‌کشد، آن‌ها زیر آفتاب خشت می‌زنند و خشت خام را در کوره پزخانه قرار داده و بعد از پخته شدن و سرد شدن آجرها که چند روز طول می‌کشد، آن را از کوره پزخانه خارج می‌کنند. این کارگران به ازای هر ۱۰۰۰ آجر ۳۰ هزار تومان دریافت می‌کنند. در حالت معمول یک زن و شوهر با هم کار می‌کنند و چیزی بین ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ آجر تولید می‌کنند. بخشی از پول آن‌ها که در حد نیازهای روزمره است به‌صورت هفتگی تسویه می‌شود و معمولا باقی پول خود را در چک‌های چندین ماه بعد و یا حتی سال بعد دریافت می‌کنند. به دلیل شرایط سخت اقتصادی، اکثر زنان ساکن این منطقه شاغل هستند. در طول فصل خشت‌زنی اکثر زنان نیز به کار خشت‌زنی مشغول هستند، در حالی که دستمزد به شوهر خانواده پرداخت می‌شود. در طول پاییز و زمستان نیز به شغل‌هایی نظیر واشر زنی، سبزی پاک‌کنی مشغول‌اند. در بسیاری از موارد این مرد خانواده است که کار را تحویل می‌گیرد و به زن و بچه‌ها (بیشتر فرزندان دختر) می‌دهد و در نهایت دستمزد کار به مرد خانواده پرداخت می‌شود. تعداد دیگری از زنان نیز به دلیل مرگ و یا از کار افتادگی همسران خود به تنهایی وظیفه تامین هزینه‌های خانواده را به عهده دارند.

فروردین در ارتباط با شرایط سخت زندگی ساکنان کوره پزخانه های محمودآباد که برای زنان محرومیت‌های بیشتری را به دنبال دارد اظهار داشت: انجام کار مشارکتی با زنانی که در پایین‌ترین سطح رفاهی زندگی می‌کنند، بسیار سخت است. جایی که حداقل امکانات زیستی، بهداشتی و رفاهی در دسترس نیست. خبری از دست‌شویی و حمام نیست. دسترسی زنان به شهر و یا روستا به دلیل مسیر خاکی و طولانی و هزینه رفت و آمد دشوار است. در محیط زندگی آن‌ها داروخانه و درمانگاهی وجود ندارد، مدارس مقاطع بالا با محل زندگی آن‌ها فاصله نسبتا زیادی دارد و به طور کلی امکانات زیرساختی خاصی در محیط وجود ندارد. دسترسی به آب آشامیدنی تنها از طریق تانکرهای آب میسر است و جماعت ساکن کوره پزخانه گویی همچنان تحت تاثیر روابط ارباب-رعیتی قرار دارند. اولین فردی که در خانواده مهاجران افغانستانی از تحصیل باز می‌ماند، دختران هستند. با وجود اشتیاق دخترها و مادرهایشان به دلیل هزینه‌های سنگین تحصیل، برخی از کودکان در سال‌های ابتدایی از تحصیل محروم می‌شوند. ازدواج زودهنگام دختران نیز در بین ساکنان مهاجر کوره پزخانه امری رایج است. بسیاری از دختران در سن پایین ازدواج می‌کنند. علاوه بر این‌ها خشونت علیه زنان و دختران در محیط بسیار زیاد است. ترس دختران از حمام، عدم تمایل آن‌ها برای حضور در حمام به صورت انفرادی و ترس از حضور در مکانی که پسرهای نوجوان حضور داشته باشند، آزار کلامی علیه زنان بخصوص از جانب خانواده سرکارها و کارگرهای ایرانی مشاهده می‌شود. در کوره‌هایی که سرکارها ایرانی هستند، این موارد شدت پیدا می‌کند.

این عضو گروه کوچ سفید در خاتمه سخنانش با اشاره به تبعیض‌های مضاعفی که زنان ساکن کوره پزخانه ها به دلیل مهاجر بودن و جنسیتشان با آن مواجه هستند، گفت: تبعیض و خشونت علیه زنان در کوره پزخانه ها با فقر و بیکاری و عدم‌حمایت قانونی و تبعیض‌ها به دلیل ملیت افغانستانی آنان همراه می‌شود. در این شرایط که درصد بالایی از زنان فعال در بازار کار هستند از کمترین دستمزدها و مزایای شغلی برخوردارند. داشتن شغل به دلیل عدم پرداخت حقوق به خود زنان باعث افزایش استقلال مالی آن‌ها نشده اگرچه در درازمدت به افزایش عاملیت آنان منجر می‌شود. زنان به دلیل از کار افتادگی مردانشان، به‌تنهایی مسئول برآورده شدن نیازهای خود و همسران و فرزندان پرشمارشان هستند، از سوی دیگر این زنان بی‌سواد و کم سوادند و با وجود انگیزه بسیار برای یادگیری مهارت‌ها و سوادآموزی به دلیل کار طولانی مدت دستمزدی و کار خانگی زمانی برای یادگیری در اختیار ندارند. به دلیل به رسمیت شناخته نشدن آنان و عدم اجازه کار زنان افغانستانی در ایران یادگیری مهارت و سوادآموزی باعث یافتن شغل و ایجاد شرایط بهتر نمی‌شود. دختران آنان نیز که اغلب در ایران به دنیا آمده‌اند، مانند آن‌ها از تحصیل باز می‌مانند، به سرعت ازدواج می‌کنند و از هیچ حمایت قانونی برخوردار نیستند. این مادران بیش از نگرانی برای معاش، بیکاری و درمان همسران و پسران آسیب‌دیده‌شان (از کار و جنگ) نگران آینده دخترانشان هستند، در میان این ساکنان مهاجر، جوانانی که از نظر مالی توان مهاجرت به کشورهای اروپایی را دارند با خطرات و حوادث جدیدی مواجه می‌شوند.

در ادامه برنامه دو فیلم کوتاه دیگر از سری فیلم‌های «زنان در مواجه با جنگ» به نمایش در آمد. سخنران آخر «یلدا معیری» عکاس خبری بود که از نزدیک با چگونگی جنگ در عراق، افغانستان، لبنان، قحطی سومالی به دلیل عکاسی از این کشورها مواجه بوده و تا امروز جوایز بین‌المللی مختلفی را نیز دریافت کرده است. معیری در ابتدای سخنان خود با اشاره به جنگ سی و سه روزه لبنان و سفری که بعد از شروع جنگ در سال ۸۶ به این کشور داشته است، گفت: بعد از بازگشت به تهران و نگاه کردن به مجموعه عکس‌هایم از لبنان متوجه شدم به‌طور ناخودآگاه و اتفاقی بیشتر عکس‌هایم از زنان در این جنگ بوده است. به همین علت بعد از اتمام جنگ مجددا به منطقه بازگشتم و این بار سعی کردم به عکاسی از زنانی که همسران و پسرانشان را در جنگ از دست داده‌ام بپردازم.

در ادامه کلیپی از عکس‌های معیری از جنگ در لبنان به نمایش در آمد. این عکاس مستند اجتماعی در رابطه با وضعیت زنان لبنان که همسرانشان در طول جنگ کشته‌شده‌اند، گفت: زنان در لبنان که شوهرانشان در جنگ کشته شده بودند به طور سنتی از یک برادر به برادر دیگر منتقل می‌شدند؛ و چون همه مردان خانواده به جنگ می‌رفتند و بسیاری‌شان در جنگ کشته می‌شدند این زنان گاهی به همسری تمامی برادران یک خانواده در می‌آمدند. این زنان به ظاهر سعی می‌کردند خود را مقاوم نشان دهند اما بعد از مدتی می‌شد متوجه عمق تنهایی و آسیب‌های جدی روحی آن‌ها شد و در مناطق جنوب لبنان با شهر زنانی مواجه می‌شدیم که به جز پسر بچه‌های کم سن و سال و مردان مسن عملا مردی در آن منطقه حضور نداشت.

در خاتمه عکس‌هایی از قحطی سومالی به نمایش گذاشته شد و یلدا معیری به بازگویی تجربه خود از وضعیت زندگی اسف بار مردم سومالی بخصوص زنان و دختران در مناطق قحطی‌زده پرداخت.

در پایان برنامه مجری برنامه با تشکر دوباره از حضور حاضران و عذرخواهی از شرکت‌کنندگانی که به دلیل نبود جا ایستاده مراسم را دنبال کرده بودند، گفت: جنگ واژه‌ای به ظاهر کوچک است که با خود مرگ، آوارگی و پناهندگی را به همراه دارد. جنگ واژه‌ای سه‌حرفی است که به زنان تجاوز می‌کند، پیکر کودکان بی‌جان را کنار ساحل می‌آورد و خانواده‌ها را به افرادی تنها با زخم‌هایی نازدودنی تبدیل می‌کند. «زنانی که اسلحه بر دوش گرفته‌اند و به میدان رفتند و جنگیدند» تنها تصویری نیست که جنگ از زنان می‌سازد. زنان اسیر، زنان آواره، زنان پناهنده، زنانی که مورد تجاوز قرار گرفته‌اند، زنان بارداری که موفق به دیدار فرزند خود نمی‌شوند و …، همه و همه وضعیتی است که جنگ برای زنان رقم می‌زند. جنگ با خشونت تعریف می‌شود، پس ‌نیازی به آمار و ارقام نیست. جنگ با خود آوارگی به همراه دارد و فروپاشی زندگی. زنان جنگ باید دیده شوند. زنان جنگ به بهداشت، سرپناه، خوراک و آرامش نیاز دارند و نیاز دارند تا بدانند در این دنیا تنها نیستند. کسانی هستند که به یاد آن‌هایند و در کنارشان با جنگ می‌جنگند. با خشونت، درد، قتل و پناهندگی.

*نام کتابی از حیفا زنگنه / ترجمه لیلی فرهاد پور

[۱]– فیلم های نمایش داده شده در نشست به مروز در سایت بیدارزنی و از طریق کانال بیدارزنی در تلگرام با شناسه @bidarzani منتشر خواهند شد.

برچسب‌ها:آسیب های اجتماعی, تبعیض جنسیتی, تبعیض طبقاتی, کلیشه های جنسیتی

منبع:




----------------------

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ