پنجشنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۹۴

انقلاب 57 و سکولاریسم امروز

انقلاب 57 و سکولاریسم امروز
http://iranscope.blogspot.com/2016/01/57.html
 
آنچه پیش رو دارید سال گذشته در شانزدهم بهمن ماه 1393 با عنوان "چند کلمه ای در سالگرد انقلاب پنجاه و هفت" به رشته تحریر درآمد (*). این نوشته را دوست عزیزم آقای دکتر اسماعیل نوری علا نیز لطف کردند و در یازدهم اسفندماه 1393 با عنوان "چند کلمه در مورد سکولاريسم امروز" در سایت "جنبش سکولار دموکراسی ایران" منتشر کردند (**). این نوشته مکملی است بر سری مقالاتی که سه دهه پیش تحت عنوان "ترقی خواهی در عصر کنونی" در نشریه ایران تایمز واشنگتن منتشر شد (***). از نظر نگارنده این سطور در بستر گفتمان ترقی خواهی، مطلب مورد بحث این نوشتار در رابطه با انقلاب 57 نیاز به توجهی ویژه دارد.

در همهء چهار دهه گذشته در مورد انقلاب پنجاه و هفت به تفصیل بحث شده است (1). در واقع، چه آن تحول را واپسگرا ارزیابی کنیم و چه پیشرو، در این شکی نیست که در سال 1357 در ایران انقلابی اجتماعی صورت گرفته است. شاید بتوان گفت همانگونه که انقلاب کبیر فرانسه که انقلابی اجتماعی بود نه تنها در اروپا بلکه در ایران نیز از زمان فتحعلیشاه قاجار و محمد شاه تأثیر خود را گذاشت، انقلاب پنجاه و هفت نيز نتايج مهمی حتی فراسوی ایران داشته هرچند، از نظر نگارنده، اهداف اکثریت نیروهای شرکت کننده در انقلاب 57 درست نقطهء مقابل ترقی خواهی انقلاب فرانسه بود (2).

شاید بد نباشد به تلاش های امیر کبیر که بعد از انقلاب کبیر فرانسه برای ایجاد جامعهء مدرن در ایران انجام شده، نگاهی بیاندازیم. مهمترین مسئلهء جامعهء ایران برای ورود به جامعه مدرن، تداخل دستگاه مذهبی تشیع و دولت بود که هم در دوران صفویه و هم در دوران قاجار غیرقابل انکار است؛ يعنی تداخل دو نهادی که در اروپا برای بیش از دو قرن قبل از انقلاب کبیر فرانسه به چالش کشیده شده و از هم جدا شده بودند.

متأسفانه، امیرکبیر این مسأله را هم سنگ بسیاری مسائل دیگر می دید و ،مثلاً، نیروی خود را صرف موضوعاتی نظیر درآمدهای زنان دربار ناصرالدین شاه می کرد که آنقدر اهمیتی نداشت؛ و آخر کار نیز بنظر می رسد جان خود را بر سر چنین موضوعاتی فرعی از دست داد. از سوی دیگر، او با جنبش باب درگیر شد؛ کاری که خواستهء روحانیت شیعه بوده است. جنبش باب، بر عکس تصور امیرکبیر، حرکتی بنیادگرایانه نظیر جنبش خمینی (که در 57 شاهدش شدیم) نبود. دو شاخهء بعدی جنبش باب هم، یعنی ازلیان و بهائیان، يکی جریانی روشنفکری و دومی جنبشی پارلمانتاریستی شد و همهء تبلیغات دستگاه مذهبی تشیع که آنان را جنبشی بنیادگرا ترسیم می کرد، شایعاتی برای ادامهء دعواهائی مذهبی بود که امثال امیرکبیر و بعدها نیز دیگران فریب تبلیغات آن را خوردند.

به هرحال، اگر امیر کبیر از سکولاریسم و جدایی دولت و مذهب دفاع کرده بود نه تنها آن فجایع در مورد جنبش باب پیش نمی آمد بلکه اینگونه درگیر شدن نیروهای سیاسی مدرن ایران با موضوعات مذهبی در همهء این سال ها انرژی جریانات مدرن اجتماعی را به تحلیل نمی برد و فجایع بعدی نیز صورت نمی گرفت. کلاً، گویی از زمان امیر کبیر ببعد، نیروهای مدرن ایران می خواستند همهء مسائل جامعه را حل کنند بجای آنکه توجه خود را بر جدا کردن دولت و دستگاه مذهبی تشیع بگذارند که هم به نفع مذهب است و هم به سود دولت و جامعه (3).

بعد از امیرکبیر نیز، در انقلاب مشروطه، تفاوت مهم اروپا با ایران درک نشد. همانطور که ذکر شد، در اروپا، قبل از انقلاب کبیر فرانسه، بیش از دو قرن برای جدایی دستگاه مذهبی و دولت مبارزه شده بود و، به همین علت، بعد از انقلاب کبیر فرانسه بسیاری از کشورهای اروپایی فقط سلطنت را تعدیل کرده و مشروطه را پذیرفتند و توانستند به جامعهء مدرن وارد شوند و مدرنیسم را بسازند. اما در ایران تلاشی مشابه نمی توانست به همان نتیجه برسد چرا که جدایی دستگاه مذهبی تشیع و دولت نه تنها شکل نگرفته بود بلکه در انقلاب مشروطه محکم تر هم شد.

مسئله فقط شیخ فضل الله نوری نبود که با استبداد سلطنتی همسو شد، بلکه کل روحانیت شیعه بود که از موضع سکولار دفاع نمی کرد و از طريق مشروطه به قدرت نزدیک تر هم شد. بعد از شکست کودتای محمد علیشاه و اعدام شیخ فضل الله نوری، در واقع مجلس در دست روحانیتی بود که مقامات شان در دستگاه تشیع را نه تنها ترک نکردند بلکه مقامات عالی تری را در آن دستگاه بدست آوردند و خمس و زکات بیشتری دریافت کردند. در صورتی که در جامعه ای سکولار فرد روحانی وقتی مقام اش را در دستگاه مذهبی حفظ کند حق تصدی مقام دولتی را ندارد (4). در واقع، همین بزرگترین عامل شکست انقلاب مشروطه شد که نمی توانست جامعه را به مدرنیسم رهنمون شود.

رضا شاه اما این هدف را در برابر خود قرار داد. او توانست تا حد زیادی جدایی دولت و دستگاه مذهبی تشیع را شکل دهد؛ اما او نه تنها نمایندهء جنبشی اجتماعی نبود بلکه در مقابل اکثریت جنبشی که از زمان مشروطه پا گرفته بود قرار داشت و کسانی مانند مصدق و دهخدا در مقابل اش قرار می گرفتند. متأسفانه، جنبش ملی در تجربهء مشروطه و جریان مذهبی غیرسکولار در هم تنیده شده بودند و رضا شاه نیز بیشتر و بیشتر به نیروهای خارجی و استبداد نو تکیه کرد. کسانی نظیر احمدکسروی نیز در حقیقت جنبشی را نمایندگی نمی کردند، هرچند درک بهتری از سکولاریسم داشتند و، در نتیجه، حمایت احمد کسروی از رضا شاه نه توانست رضا شاه را به دموکراسی نزدیک کند و نه آنکه قادر بود نیروهای جنبش ملی را به مواضع سکولار نزدیک سازد؛ و فقط خود او بیشتر و بیشتر منفرد شد.
در واقع، با سقوط رضا شاه، سکولاریسم ضربهء شدیدی خورد و حتی بعد از کودتای 28 مرداد نیز نه تنها تقویت نشد بلکع ضعیف تر شد؛ چرا که نیروهای چپ جامعه بیشتر و بیشتر جریانات ضد سکولار اسلامی را بعنوان متحدین خود علیه شاه و حامیان غربی دولت او می دیدند.

در چنین شرایطی است که انقلاب 57 آن تتمهء سکولاریسمی را که از بالا تا حدی در زمان رضا شاه بوجود آمده بود، درو کرد. بسیاری از جوانانی که امروز با نزدیک چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامی به سکولاریسم رسیده اند، یا آن را در اروپا و آمریکا می بینند، با مشاهدهء عکس های دوران قبل از انقلاب (5) فکر می کنند که جامعهء ایران واقعاً در آن سال ها سکولار بوده است. اما واقعیت این است که سکولاریسمی شکل گرفته از پایین تازه در 25 سال اخیر است که بوجود آمده و پیش از آن، متأسفانه، نه در اصلاحات اجتماعی نظیر کوشش های امیرکبیر و نه در انقلاب های اجتماعی نظیر مشروطیت، سکولاریسم در مرکز توجه رهبران فکری ایرانیان نبوده است.

امیدوارم ایرانیان امروز با این آگاهی بتوانند در ایجاد ابتکاری گلوبال برای سکولاریسم پیشقدم شوند (6).
 
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران
 
سام قندچی، ناشر و سردبیر ایرانسکوپ
http://www.ghandchi.com
نهم بهمن ماه 1394
January 29, 2016

 

پانویس:
 
*چند کلمه ای در سالگرد انقلاب پنجاه و هفت
http://www.ghandchi.com/872-enghelaab-e-57.htm
 
**چند کلمه در مورد سکولاريسم امروز
http://isdmovement.com/2015/0315/030215/030215-Sam-Ghandchi-On-todays-secularism.htm
 
*** ترقی خواهی در عصر کنونی
http://www.ghandchi.com/352-taraghikhahi.htm
 
1. ايران آينده نگر: آينده نگري در برابر تروريسم
http://www.ghandchi.com/500-FuturistIran.htm
 
2. اصلاح طلبی ارتجاعی
http://www.ghandchi.com/249-ReactionaryReformism.htm
ترقی خواهی در عصر کنونی
http://www.ghandchi.com/352-taraghikhahi.htm
کمونيسم افيون روشنفکران ايران
http://www.ghandchi.com/616-CommunismOpiate.htm
ترقی خواهی، جنبش باب، اميرکبير، کسروی و دهخدا
http://www.ghandchi.com/bab-amirkabir-kasravi-dehkhoda.htm
 
3. ایران-جمهوری آینده نگر
http://www.ghandchi.com/411-FuturistRepublic.htm
 
4. سکولاریسم چیست؟
http://www.ghandchi.com/302-Secularism.htm
 
5. نماینده های زن مجلس؛ قبل و بعد از انقلاب
https://goo.gl/BxZg2I
 
6. وقت تشکیل "ابتکار گلوبال برای سکولاریسم" است
http://www.ghandchi.com/871-global-secular-initiative.htm

Time for a Global Secular Initiative
http://www.ghandchi.com/871-global-secular-initiative-english.htm
 
 
متون برگزیده
http://featured.ghandchi.com

 
 
----------------------

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ