از «نبرد من» در آلمان تا «پرچین» در اسرائیل
http://iranscope.blogspot.com/2016/01/blog-post_1.html
فورود شده توسط مهدی خانبابا تهرانی:
ممنون اطلاعات جالبي بود؛ نبرد من را خواننده بودم از اينهمه بدفهمي ألماني بدم مي امد؛ كاش قبل از انقلاب رساله خميني را هم مردم مي خواندند
http://iranscope.blogspot.com/2016/01/blog-post_1.html
فورود شده توسط مهدی خانبابا تهرانی:
ممنون اطلاعات جالبي بود؛ نبرد من را خواننده بودم از اينهمه بدفهمي ألماني بدم مي امد؛ كاش قبل از انقلاب رساله خميني را هم مردم مي خواندند
یک تامل/
از «نبرد من» در آلمان تا «پرچین» در اسرائیل
انتشار مجدد کتاب هیتلر در آلمان با آغاز سال جدید میلادی و ممنوعشدن استفاده از رمان «پرچین» به عنوان ماده درسی در مدارس متوسطه اسرائیل ربط مستقیمی با هم ندارند، ولی از بعضی جهات هم بیارتباط نیستند.
• سال ۱۹۴۵ که جنگ جهانی دوم تمام شد، حق «مالکیت معنوی» کتابهای نشریافته در انتشاراتی «اهرفرلاگ» و از جمله کتاب «نبرد من» هیتلر هم به مدیریت شهر مونیخ واگذار شد. از آن زمان هفتاد سال میگذرد، و در این مدت کتاب یادشده به دلیل نفرتپراکنی نژادپرستانه، مضمون یهودستیزیاش و نقشی که به عنوان مانیفست حکومت نازیها بازی کرد ممنوعالانتنشار بوده است. از امروز (اول ژانویه ۲۰۱۶) حق انحصاری شهر مونیخ طبق قانون پس از هفتادسال لغو میشود و هر کسی میتواند کتاب نبرد من را با شرایطی منتشر کند.
وزرای دادگستری ایالاتهای آلمان حالا توافق کردهاند که انتشار فاقد تفسیر و توضیح روشنگرانه نبرد من را همچنان ممنوع میکنند. به همین خاطر ظرف روزهای آینده اولین نسخه نبرد من را موسسه تاریخ معاصر آلمان به بازار میفرستد با ۳۵۰۰ زیرنویس افشاگر و روشنگر، در دو هزار صفحه و به قیمت ۶۰ یورو.
بر خلاف برخی روایتهای رایج این گونه نبود که جامعه آلمان قبل از سال ۱۹۳۳، یعنی سال به قدرت رسیدن حزب نازی کتاب هیتلر را اصلا نخوانده باشد، از دسترسی به آن محروم و با مضمون آن کاملا بیگانه بوده باشد. این ادعا، یعنی ناآشنایی جامعه با منابع و مانیفستهایی که روندهای تاریخی منفی بعدی را رقم میزنند، درمورد تحولات معاصر در کشور ما هم عنوان میشود که البته در مورد ما بیشتر به واقعیت نزدیک است، امری که سانسور و انسداد در آن نقش اصلی را داشته است. ولی در جمهوری وایمار آلمان سانسوری حاکم نبود.
تا زمان به قدرت رسیدن هیتلر و آغاز توزیع قسما مجانی نبرد من، مجموعا ۲۵۰ هزار نسخه از این کتاب به فروش رسیده بود و کتابخانهها بعضا مراجعان زیادی برای دریافت آن داشتند. مورخی به نام اتومار پلوکینگر، ۱۰ سال پیش کتابی منتشر کرد حاوی دادهها و اطلاعاتی از بازتاب نبرد من در جامعه آلمان در پیش از ۱۹۳۳، از جمله شامل مقالات و نقدها و بحثهای مثبت و منفی در روزنامهها، در مجامع کلیسایی و اتحادیههای صنفی و ... نسبت به این کتاب.
با این همه، هم شاید روشنگری به اندازه کافی نبوده، هم پایههای لرزان جمهوری وایمار و نیاز به «ثبات و امنیت» بیشتر و نیز سرخوردگیهای ناشی از شکست در جنگ جهانی اول به علاوه بستهشدن فضا در دوره بعد از به قدرت رسیدن هیتلر شرایطی را ایجاد کردند که «پیشوای بزرگ» و کتاب او محبوب شوند. تا روزی که هیتلر سقوط کرد ۱۲ میلیون نسخه از کتاب نبرد من چاپ و توزیع شده بود. در همان زمان هیتلر هم نبرد من به شماری از زبانهای اروپایی و عربی و فارسی؟ و چینی ترجمه شد. در دو دهه اخیر هم مثلا ۱۵ ناشر در ترکیه بر سر انتشار نسخه ترکی آن با هم رقابت داشتهاند. در جهان عرب هم از پرفروشهاست، و نیز اخیرا در روسیه و کشورهایی از اروپای شرقی.
سال ۱۹۴۵ یک سرباز آمریکایی در اقدامی نمادین پلیت حروفچینی سربی کتاب نبرد من را از انتشاراتی «اهر فرلاگ» برگرفت و به درون آتش انداخت. از ماده ذوبشده این اقدام بعدها صفحات حروفچینی روزنامه معروف زود دویچه را ساختند.
استدلال انتشاردهندگان تازه کتاب در آلمان، این است که نبرد من منبع غیرقابل چشمپوشییی برای درک و دریافت بهتر حکومت و کارکرد نازیها و نقش هیتلر در آن است. ضمن این که جامعه آلمان پس از هفتاد سال آن قدر در ترتیب و بازسازی دمکراتیک خود رشد و ارتقا یافته که کتاب نبرد من قادر به اغوا و فریب اکثریت آن نخواهد شد.
از طرفی هم حالا هر کس که بخواهد میتواند در اینترنت کتاب را پیدا کند و دانلود کند. یهودیها که حالا خودشان ترجمه عبری کتاب را منتشر کردهاند و دیگر آن حساسیت قبلی را ندارند. مدافعان انتشار نبرد من همچنین از یک سو معتقدند که ممنوعیت وسوسه و جذابیت ایجاد میکند و از سویی هم تاکید دارند که بخشی از قدرتگیری راست افراطی در آلمان ناشی از ممنوعیت کتاب نبرد من و عدم بحث و فحص کافی در باره این کتاب به عنوان یکی از منابع و مراجع کلاسیک مهم گروههای فاشیستی است.
•• همزمان با اعلام انتشار کتاب هیتلر در آلمان، در اسرائیل هم اتفاقی روی داده که ربط مستقیمی به این موضوع ندارد، ولی از آنجا که به یک کتاب و موضعی نژادپرستانه برمیگردد اشاره به آن بیمسما نیست.
وزارت آموزش و پرورش اسرائیل استفاده از رمان یک نویسنده معروف اسرائیلی به عنوان بخشی از مواد آموزشی مدارس متوسطه را ممنوع کرده، چون به ماجرای عشق دشوار یک زن مترجم اسرائیلی و یک هنرمند فلسطینی برمیگردد که در نیویورک دیدار میکنند. اما بعدا به خاطر مسائل سیاسی میان اسرائیلیها و اعراب مجبور میشوند از یکدیگر جدا شوند، یکی به تل آویو برمیگردد و دیگری به رامالله در فلسطین.
تصدی وزارتخانه آموزش و پرورش اسرائیل به عهده نفتالی بنت، رهبر حزب تندرو ملیگرا- مذهبی «خانه یهودی» است. روزنامه هاآرتص از دلایل وزارتخانه نقل کرده که «روابط عاطفی و جنسی میان یهودیها و غیریهودیها هویت یهودیها را در معرض خطر قرار میدهد. حتی بزرگسالان اسرائیل هم هنوز به«خطرات» ناشی از آمیزش قومی و نژادی یهودیها با دیگران آگاه نیستند، چه برسد به بچههای دبستانی»!
کتاب که سال ۲۰۱۴ منتشر شده و امسال جایزه ناشران اسرائیل را از آن خود کرد، عنوانش در زبان عبری « گادار هیا» است که معنیاش حدودآ میشود پرچین. در زبان انگلیسی با عنوان « Borderlife» منتشر شده است (میشود).
نویسنده آن خانم دوریت رابینیان، دختر یکی از مهاجران یهودی ایرانی است که سال ۱۹۷۲ در اسرائیل دنیا آمده.
او در واکنش به ممنوعیت خوانش رمانش در مدارس گفته است که ما یهودیها دو هزار سال در اطراف و اکناف دنیا پراکنده بودیم، ولی هویت خود را از دست ندادیم، حالا که دارای کشوری برای خود هستیم، وزارتخانه ما میترسد که یک رمان این هویت را بر باد دهد!
هاآرتص صریحتر نوشته است: در یکی از مهمترین وزارتخانههی کشور، تئوری تفکیک نژادی میرود که به ابزار (سیاست) بدل شود.
و طرفه این که رادیو ارتش اسرائیل هم آماری منتشر کرده که بر اساس آن از میان ۵ . ۶ میلیون یهودی اسرائیل و یک و نیم میلیون عرب اسرائیلی سالانه فقط ۲۰ ازدواج و زندگی مشترک پا میگیرد، ولی ظاهرا این آمار هم مانع «وحشت» وزارتخانه از از دست رفتن «هویت» یهودیها نشده است.
فعلا با اعتراض گستردهای که چهرههای سرشناس ادبیات اسرائیل و نیز شمار زیادی از آموزگاران ادبیات به تصمیم وزارتخانه کردهاند، گفته شده که در مورد ممنوعیت رمان دوباره بحث و تصمیمگیری خواهد شد.
حبیب حسینی فرد/کارشناس مسائل آلمان
از «نبرد من» در آلمان تا «پرچین» در اسرائیل
انتشار مجدد کتاب هیتلر در آلمان با آغاز سال جدید میلادی و ممنوعشدن استفاده از رمان «پرچین» به عنوان ماده درسی در مدارس متوسطه اسرائیل ربط مستقیمی با هم ندارند، ولی از بعضی جهات هم بیارتباط نیستند.
• سال ۱۹۴۵ که جنگ جهانی دوم تمام شد، حق «مالکیت معنوی» کتابهای نشریافته در انتشاراتی «اهرفرلاگ» و از جمله کتاب «نبرد من» هیتلر هم به مدیریت شهر مونیخ واگذار شد. از آن زمان هفتاد سال میگذرد، و در این مدت کتاب یادشده به دلیل نفرتپراکنی نژادپرستانه، مضمون یهودستیزیاش و نقشی که به عنوان مانیفست حکومت نازیها بازی کرد ممنوعالانتنشار بوده است. از امروز (اول ژانویه ۲۰۱۶) حق انحصاری شهر مونیخ طبق قانون پس از هفتادسال لغو میشود و هر کسی میتواند کتاب نبرد من را با شرایطی منتشر کند.
وزرای دادگستری ایالاتهای آلمان حالا توافق کردهاند که انتشار فاقد تفسیر و توضیح روشنگرانه نبرد من را همچنان ممنوع میکنند. به همین خاطر ظرف روزهای آینده اولین نسخه نبرد من را موسسه تاریخ معاصر آلمان به بازار میفرستد با ۳۵۰۰ زیرنویس افشاگر و روشنگر، در دو هزار صفحه و به قیمت ۶۰ یورو.
بر خلاف برخی روایتهای رایج این گونه نبود که جامعه آلمان قبل از سال ۱۹۳۳، یعنی سال به قدرت رسیدن حزب نازی کتاب هیتلر را اصلا نخوانده باشد، از دسترسی به آن محروم و با مضمون آن کاملا بیگانه بوده باشد. این ادعا، یعنی ناآشنایی جامعه با منابع و مانیفستهایی که روندهای تاریخی منفی بعدی را رقم میزنند، درمورد تحولات معاصر در کشور ما هم عنوان میشود که البته در مورد ما بیشتر به واقعیت نزدیک است، امری که سانسور و انسداد در آن نقش اصلی را داشته است. ولی در جمهوری وایمار آلمان سانسوری حاکم نبود.
تا زمان به قدرت رسیدن هیتلر و آغاز توزیع قسما مجانی نبرد من، مجموعا ۲۵۰ هزار نسخه از این کتاب به فروش رسیده بود و کتابخانهها بعضا مراجعان زیادی برای دریافت آن داشتند. مورخی به نام اتومار پلوکینگر، ۱۰ سال پیش کتابی منتشر کرد حاوی دادهها و اطلاعاتی از بازتاب نبرد من در جامعه آلمان در پیش از ۱۹۳۳، از جمله شامل مقالات و نقدها و بحثهای مثبت و منفی در روزنامهها، در مجامع کلیسایی و اتحادیههای صنفی و ... نسبت به این کتاب.
با این همه، هم شاید روشنگری به اندازه کافی نبوده، هم پایههای لرزان جمهوری وایمار و نیاز به «ثبات و امنیت» بیشتر و نیز سرخوردگیهای ناشی از شکست در جنگ جهانی اول به علاوه بستهشدن فضا در دوره بعد از به قدرت رسیدن هیتلر شرایطی را ایجاد کردند که «پیشوای بزرگ» و کتاب او محبوب شوند. تا روزی که هیتلر سقوط کرد ۱۲ میلیون نسخه از کتاب نبرد من چاپ و توزیع شده بود. در همان زمان هیتلر هم نبرد من به شماری از زبانهای اروپایی و عربی و فارسی؟ و چینی ترجمه شد. در دو دهه اخیر هم مثلا ۱۵ ناشر در ترکیه بر سر انتشار نسخه ترکی آن با هم رقابت داشتهاند. در جهان عرب هم از پرفروشهاست، و نیز اخیرا در روسیه و کشورهایی از اروپای شرقی.
سال ۱۹۴۵ یک سرباز آمریکایی در اقدامی نمادین پلیت حروفچینی سربی کتاب نبرد من را از انتشاراتی «اهر فرلاگ» برگرفت و به درون آتش انداخت. از ماده ذوبشده این اقدام بعدها صفحات حروفچینی روزنامه معروف زود دویچه را ساختند.
استدلال انتشاردهندگان تازه کتاب در آلمان، این است که نبرد من منبع غیرقابل چشمپوشییی برای درک و دریافت بهتر حکومت و کارکرد نازیها و نقش هیتلر در آن است. ضمن این که جامعه آلمان پس از هفتاد سال آن قدر در ترتیب و بازسازی دمکراتیک خود رشد و ارتقا یافته که کتاب نبرد من قادر به اغوا و فریب اکثریت آن نخواهد شد.
از طرفی هم حالا هر کس که بخواهد میتواند در اینترنت کتاب را پیدا کند و دانلود کند. یهودیها که حالا خودشان ترجمه عبری کتاب را منتشر کردهاند و دیگر آن حساسیت قبلی را ندارند. مدافعان انتشار نبرد من همچنین از یک سو معتقدند که ممنوعیت وسوسه و جذابیت ایجاد میکند و از سویی هم تاکید دارند که بخشی از قدرتگیری راست افراطی در آلمان ناشی از ممنوعیت کتاب نبرد من و عدم بحث و فحص کافی در باره این کتاب به عنوان یکی از منابع و مراجع کلاسیک مهم گروههای فاشیستی است.
•• همزمان با اعلام انتشار کتاب هیتلر در آلمان، در اسرائیل هم اتفاقی روی داده که ربط مستقیمی به این موضوع ندارد، ولی از آنجا که به یک کتاب و موضعی نژادپرستانه برمیگردد اشاره به آن بیمسما نیست.
وزارت آموزش و پرورش اسرائیل استفاده از رمان یک نویسنده معروف اسرائیلی به عنوان بخشی از مواد آموزشی مدارس متوسطه را ممنوع کرده، چون به ماجرای عشق دشوار یک زن مترجم اسرائیلی و یک هنرمند فلسطینی برمیگردد که در نیویورک دیدار میکنند. اما بعدا به خاطر مسائل سیاسی میان اسرائیلیها و اعراب مجبور میشوند از یکدیگر جدا شوند، یکی به تل آویو برمیگردد و دیگری به رامالله در فلسطین.
تصدی وزارتخانه آموزش و پرورش اسرائیل به عهده نفتالی بنت، رهبر حزب تندرو ملیگرا- مذهبی «خانه یهودی» است. روزنامه هاآرتص از دلایل وزارتخانه نقل کرده که «روابط عاطفی و جنسی میان یهودیها و غیریهودیها هویت یهودیها را در معرض خطر قرار میدهد. حتی بزرگسالان اسرائیل هم هنوز به«خطرات» ناشی از آمیزش قومی و نژادی یهودیها با دیگران آگاه نیستند، چه برسد به بچههای دبستانی»!
کتاب که سال ۲۰۱۴ منتشر شده و امسال جایزه ناشران اسرائیل را از آن خود کرد، عنوانش در زبان عبری « گادار هیا» است که معنیاش حدودآ میشود پرچین. در زبان انگلیسی با عنوان « Borderlife» منتشر شده است (میشود).
نویسنده آن خانم دوریت رابینیان، دختر یکی از مهاجران یهودی ایرانی است که سال ۱۹۷۲ در اسرائیل دنیا آمده.
او در واکنش به ممنوعیت خوانش رمانش در مدارس گفته است که ما یهودیها دو هزار سال در اطراف و اکناف دنیا پراکنده بودیم، ولی هویت خود را از دست ندادیم، حالا که دارای کشوری برای خود هستیم، وزارتخانه ما میترسد که یک رمان این هویت را بر باد دهد!
هاآرتص صریحتر نوشته است: در یکی از مهمترین وزارتخانههی کشور، تئوری تفکیک نژادی میرود که به ابزار (سیاست) بدل شود.
و طرفه این که رادیو ارتش اسرائیل هم آماری منتشر کرده که بر اساس آن از میان ۵ . ۶ میلیون یهودی اسرائیل و یک و نیم میلیون عرب اسرائیلی سالانه فقط ۲۰ ازدواج و زندگی مشترک پا میگیرد، ولی ظاهرا این آمار هم مانع «وحشت» وزارتخانه از از دست رفتن «هویت» یهودیها نشده است.
فعلا با اعتراض گستردهای که چهرههای سرشناس ادبیات اسرائیل و نیز شمار زیادی از آموزگاران ادبیات به تصمیم وزارتخانه کردهاند، گفته شده که در مورد ممنوعیت رمان دوباره بحث و تصمیمگیری خواهد شد.
حبیب حسینی فرد/کارشناس مسائل آلمان
منبع:
پارسینه
----------------------
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر