گوشه های گمشده زندگی بابی فیشر، قهرمان شطرنج جهان در یک مستند تازه
http://www.voanews.com/persian/news/arts/BobbyFisherdocumentary-2011-6-7-123365198.html
«بابی فیشرعلیه جهان» نام فیلم مستند تازه ای است که از طریق شبکه تلویزیونی «HBO» و با کارگردانی فیلمساز برنده جایزه، «لیز گاربوس» ساخته شده است. منتقدین، این فیلم را نوعی «مدیتیشن» هیجان آور خوانده اند که هرچند در آن از هرگونه اظهار نظر مستقیمی در رابطه با شخصیت موضوع فیلم خودداری شده اما به شدت اثرگذار و قابل بررسی است.
فیلم «بابی فیشر علیه جهان» که شب گذشته برای نخستین بار از شبکه «اچ بی او» پخش شد، با نگاهی شفقت آمیز و دلسوزانه به تماشاگر نشان می دهد که چگونه این قهرمان شطرنج جهان در اوج معروفیت و محبوبیت ناگهان ناپدید شد. آیا او با دولت آمریکا دچار مشکلاتی شده بود که به فرار او از این کشور انجامید؟ آیا سخنان ضد یهود او دشمنانی برایش آفریده بود؟ آیا روسیه کمونیسم می کوشید او را از سرراه بردارد تا بتواند مقام قهرمانی شطرنج جهان را که یکی از نمادهای برتری سیستم کمونیسم بر کاپیتالیسم محسوب می شد را برای این کشور حفظ کند؟ یا اینکه «بابی فیشر» به سادگی کارش به جنون کشیده بود و یا حرف های جنون آمیزی زده بود؟ آیا او مرده بود؟ این ها همه سئوالاتی است که بارها و بارها در رابطه با این بزرگ ترین شطرنج باز تاریخ جهان مطرح شده است اما این بار در مستند «بابی فیشر علیه جهان» این سئوالات به صورتی که بیشتر قابل درک باشد بررسی شده است.
گاربوس، کارگردان نامزد جایزه اسکار و برنده جایزه امی فیلم «مزرعه: آنگولا، ایالات متحده» درم ستند «بابی فیشر علیه جهان» علیرغم شخصیت اسرار آمیز قهرمان فیلم، به بسیاری از این سئوال ها که حالت استخوان بندی اولیه داستان فیلم را دارد پاسخ داده است و این کار را با حساسیت و دقتی کم نظیر به مرحله ای رسانده است که تماشاگر در پایان فیلم با «بابی فیشر» این شطرنج باز تکرو و منزوی یک ارتباط روحی فراموش نشدنی ایجاد می کند.
بابی فیشر در واقع یک ستاره فرهنگی بود که در اواخر دهه ۶٠ و اوائل دهه ٧٠ میلادی ناگهان به معروفیتی جهانی رسید. پسر بچه ای آرام و مرموز از ناحیه «بروکلین» نیویورک، که ناگهان بازی «شطرنج» را تبدیل به یک «بازی» جذاب و بی نهایت وطن پرستانه و ملی کرد. ازسوی دیگر این بازی در آن زمان تبدیل به یک عامل ایجاد درآمد برای بسیاری از افراد شد و این مسئله هنوز هم ادامه دارد. برای مردم آن زمان آمریکا، بابی فیشر با قهرمانی بازی شطرنج همان کاری را انجام داد که «محمد علی کلی» با قهرمانی در ورزش «بوکس» موفق به انجام آن شده بود.
بابی فیشر درسال ١٩٧٢ و در اوج دوران «جنگ سرد» میان ایالات متحده آمریکا و روسیه، عنوان قهرمانی شطرنج جهان را که «بوریس اسپاسکی» روسی در طول سال ها نگهداشته بود در مسابقه ای که در «ایسلند» برگزار شد از آن خود ساخت. این مسابقه به صورت نمادین، زورآزمائی میان دو کشور آمریکا و روسیه که در مسند قدرت های جهانی آن زمان، در دو قطب مخالف قرار داشتند را نشان می داد و از اهمیت خاصی برخوردار بود.
در یکی از بخش های این مسابقات، اسپاسکی (قهرمان روسی) پس از تماشای یکی از حرکات بازی شطرنج فیشر از جای خود بلند شد و به همراه جمعیت تماشاگر مدتی ایستاده برای رقیب خود دست زد.
بابی فیشر پس از برنده شدن عنوان قهرمانی جهان در بازی با اسپاسکی گفته بود:« این کار جزئی که من و اسپاسکی انجام دادیم ..خوب..خیلی بهتر از چطوری بگم؟..میدونین؟ بمب انداختن و این چیزهاست. اینجوری ما دو نفر دو طرف یک تخته بازی نشسته ایم و هیچکس هم زخمی نمیشه.»
بابی فیشر در اوج معروفیت و محبوبیت به عنوان یک قهرمان جهانی و استاد بی همتای بازی شطرنج ناگهان خود را از همه چیز کنار کشید و با حالتی گریزنده از مرکز، کم کم به فردی غیرعادی و عجیب و غریب تبدیل شد. فردی به شدت مطالبه کننده که علیرغم یهودی بودن، درگیر تئوری ها و توطئه های ضد یهودی شده بود.
فیلم «بابی فیشر علیه جهان» حتی اگر به طول مدت بازی های قهرمانی شطرنج هم می بود باز نمی توانست عمق پیچیده گی های مغز نابغه ای که تا امروز جهان فردی شبیه به او را در صحنه شطرنج نداشته است توصیف کند. بابی فیشر هم مثل هر فرد دیگری شخصیتی بود که وقایع و رویدادهای مختلف زندگی، او را ساخته بودند. وی کودکی دشواری را گذرانده بود. مادر او یک فعال سیاسی و یک دانشمند همه چیز دان بود که یک پرونده ٩٠٠ صفحه ای در مورد او در «اف بی آی» نگهداری می شد. بعدها مشخص می شود که مردی که بابی فیشر هرگز ملاقات نکرده اما وی را به عنوان پدر خود شناخته بود پدر واقعی او نبود. مرد دیگری که گاه به خانه آن ها رفت و آمد داشت و برخی اوقات وی را به رستوران می برد پدر واقعی او بود که او هم تا روز مرگ هرگز به این واقعیت اعتراف نکرد.
در سن و سالی که بچه ها به بازی و شیطنت مشغولند، بابی فیشر اوقات خود را به بازی شطرنج گذراند. مادرش دو شغل مختلف داشت و هرگز خانه نبود. بابی فیشر گاه ساعت ها در گوشه اطاق محقر و کوچکش در بروکلین به صورتی خستگی ناپذیر به بازی شطرنج با خودش می پرداخت.
فیشر در ١۴ سالگی تبدیل به جوان ترین قهرمان شطرنج ایالات متحده آمریکا شد. اما به نظر می رسید که دوران کودکی از وی ربوده شده است.
در فیلم مستند «بابی فیشر علیه جهان»، ما با هر فردی که به صورتی در زندگی بابی فیشر نقشی مهم یا جزئی داشته آشنا می شویم. گاربوس هم به عنوان یک فیلمساز توانسته است این قصه پیچیده و پر رمز و راز و شلوغ را به زیبایی به تصویر بکشد و درعین حال به تماشاگر نشان دهد که «شطرنج باز» ها چگونه نگاهی به این «بازی» و در مجموع به زندگی دارند. دکتر آنتونی سعیدی، یکی از دوستان نزدیک بابی فیشر، بازی سوم از مسابقات بین «فیشر» و «اسپاسکی» را «سمفونی از متانت و زیبایی» می خواند و بعد به تماشاگر کمک می کند تا او هم بفهمد چرا این عنوان به این بازی تعلق می گیرد.
بخشی از فیلم به بخش هایی از تاریخ بازی «شطرنج» اختصاص داده شده است. در این بخش ما شاهد ظهور شطرنج بازانی هستیم که روی خط توهم و هم مرز با جنون ایستاده اند. می بینیم به افرادی که دستخوش یک فکر و میل قوی – در این جا بازی شطرنج – هستند برچسبی با عنوان هایی از امراض روانشناسی زده نشده است.
با این همه چندین تئوری مختلف، تماشاگر فیلم «بابی فیشر علیه جهان» را به پاسخ به این پرسش که چرا «بابی فیشر» درهم شکسته شد می رساند. فشارهایی که رقابت ها برای او به همراه داشت و فشارهای ناشی از معروفیت جهانی، نگاه به درون وجودی و امکانات بی پایان بازی شطرنج که «گری کاسپاروف» در فیلم آن را با «تعداد اتم های موجود در کائنات» مقایسه می کند، همه و همه می توانست توجیه کننده این واقعیت باشد که در جایی در اواخر کار «بابی فیشر» فاصله میان «مرد» و «بازی شطرنج» برای همیشه از میان برداشته شده بود.
در یکی از مصاحبه های تلویزیونی در دهه هفتاد میلادی، وقتی خبرنگاری از بابی فیشر می پرسد: «بابی فیشر واقعی کیست» او در پاسخ می گوید: «شطرنج و من…مشکل میشه ما دو تا رو از هم جدا کنید ..میدونید؟»
http://www.voanews.com/persian/news/arts/BobbyFisherdocumentary-2011-6-7-123365198.html
«بابی فیشرعلیه جهان» نام فیلم مستند تازه ای است که از طریق شبکه تلویزیونی «HBO» و با کارگردانی فیلمساز برنده جایزه، «لیز گاربوس» ساخته شده است. منتقدین، این فیلم را نوعی «مدیتیشن» هیجان آور خوانده اند که هرچند در آن از هرگونه اظهار نظر مستقیمی در رابطه با شخصیت موضوع فیلم خودداری شده اما به شدت اثرگذار و قابل بررسی است.
فیلم «بابی فیشر علیه جهان» که شب گذشته برای نخستین بار از شبکه «اچ بی او» پخش شد، با نگاهی شفقت آمیز و دلسوزانه به تماشاگر نشان می دهد که چگونه این قهرمان شطرنج جهان در اوج معروفیت و محبوبیت ناگهان ناپدید شد. آیا او با دولت آمریکا دچار مشکلاتی شده بود که به فرار او از این کشور انجامید؟ آیا سخنان ضد یهود او دشمنانی برایش آفریده بود؟ آیا روسیه کمونیسم می کوشید او را از سرراه بردارد تا بتواند مقام قهرمانی شطرنج جهان را که یکی از نمادهای برتری سیستم کمونیسم بر کاپیتالیسم محسوب می شد را برای این کشور حفظ کند؟ یا اینکه «بابی فیشر» به سادگی کارش به جنون کشیده بود و یا حرف های جنون آمیزی زده بود؟ آیا او مرده بود؟ این ها همه سئوالاتی است که بارها و بارها در رابطه با این بزرگ ترین شطرنج باز تاریخ جهان مطرح شده است اما این بار در مستند «بابی فیشر علیه جهان» این سئوالات به صورتی که بیشتر قابل درک باشد بررسی شده است.
گاربوس، کارگردان نامزد جایزه اسکار و برنده جایزه امی فیلم «مزرعه: آنگولا، ایالات متحده» درم ستند «بابی فیشر علیه جهان» علیرغم شخصیت اسرار آمیز قهرمان فیلم، به بسیاری از این سئوال ها که حالت استخوان بندی اولیه داستان فیلم را دارد پاسخ داده است و این کار را با حساسیت و دقتی کم نظیر به مرحله ای رسانده است که تماشاگر در پایان فیلم با «بابی فیشر» این شطرنج باز تکرو و منزوی یک ارتباط روحی فراموش نشدنی ایجاد می کند.
بابی فیشر در واقع یک ستاره فرهنگی بود که در اواخر دهه ۶٠ و اوائل دهه ٧٠ میلادی ناگهان به معروفیتی جهانی رسید. پسر بچه ای آرام و مرموز از ناحیه «بروکلین» نیویورک، که ناگهان بازی «شطرنج» را تبدیل به یک «بازی» جذاب و بی نهایت وطن پرستانه و ملی کرد. ازسوی دیگر این بازی در آن زمان تبدیل به یک عامل ایجاد درآمد برای بسیاری از افراد شد و این مسئله هنوز هم ادامه دارد. برای مردم آن زمان آمریکا، بابی فیشر با قهرمانی بازی شطرنج همان کاری را انجام داد که «محمد علی کلی» با قهرمانی در ورزش «بوکس» موفق به انجام آن شده بود.
بابی فیشر درسال ١٩٧٢ و در اوج دوران «جنگ سرد» میان ایالات متحده آمریکا و روسیه، عنوان قهرمانی شطرنج جهان را که «بوریس اسپاسکی» روسی در طول سال ها نگهداشته بود در مسابقه ای که در «ایسلند» برگزار شد از آن خود ساخت. این مسابقه به صورت نمادین، زورآزمائی میان دو کشور آمریکا و روسیه که در مسند قدرت های جهانی آن زمان، در دو قطب مخالف قرار داشتند را نشان می داد و از اهمیت خاصی برخوردار بود.
در یکی از بخش های این مسابقات، اسپاسکی (قهرمان روسی) پس از تماشای یکی از حرکات بازی شطرنج فیشر از جای خود بلند شد و به همراه جمعیت تماشاگر مدتی ایستاده برای رقیب خود دست زد.
بابی فیشر پس از برنده شدن عنوان قهرمانی جهان در بازی با اسپاسکی گفته بود:« این کار جزئی که من و اسپاسکی انجام دادیم ..خوب..خیلی بهتر از چطوری بگم؟..میدونین؟ بمب انداختن و این چیزهاست. اینجوری ما دو نفر دو طرف یک تخته بازی نشسته ایم و هیچکس هم زخمی نمیشه.»
بابی فیشر در اوج معروفیت و محبوبیت به عنوان یک قهرمان جهانی و استاد بی همتای بازی شطرنج ناگهان خود را از همه چیز کنار کشید و با حالتی گریزنده از مرکز، کم کم به فردی غیرعادی و عجیب و غریب تبدیل شد. فردی به شدت مطالبه کننده که علیرغم یهودی بودن، درگیر تئوری ها و توطئه های ضد یهودی شده بود.
فیلم «بابی فیشر علیه جهان» حتی اگر به طول مدت بازی های قهرمانی شطرنج هم می بود باز نمی توانست عمق پیچیده گی های مغز نابغه ای که تا امروز جهان فردی شبیه به او را در صحنه شطرنج نداشته است توصیف کند. بابی فیشر هم مثل هر فرد دیگری شخصیتی بود که وقایع و رویدادهای مختلف زندگی، او را ساخته بودند. وی کودکی دشواری را گذرانده بود. مادر او یک فعال سیاسی و یک دانشمند همه چیز دان بود که یک پرونده ٩٠٠ صفحه ای در مورد او در «اف بی آی» نگهداری می شد. بعدها مشخص می شود که مردی که بابی فیشر هرگز ملاقات نکرده اما وی را به عنوان پدر خود شناخته بود پدر واقعی او نبود. مرد دیگری که گاه به خانه آن ها رفت و آمد داشت و برخی اوقات وی را به رستوران می برد پدر واقعی او بود که او هم تا روز مرگ هرگز به این واقعیت اعتراف نکرد.
در سن و سالی که بچه ها به بازی و شیطنت مشغولند، بابی فیشر اوقات خود را به بازی شطرنج گذراند. مادرش دو شغل مختلف داشت و هرگز خانه نبود. بابی فیشر گاه ساعت ها در گوشه اطاق محقر و کوچکش در بروکلین به صورتی خستگی ناپذیر به بازی شطرنج با خودش می پرداخت.
فیشر در ١۴ سالگی تبدیل به جوان ترین قهرمان شطرنج ایالات متحده آمریکا شد. اما به نظر می رسید که دوران کودکی از وی ربوده شده است.
در فیلم مستند «بابی فیشر علیه جهان»، ما با هر فردی که به صورتی در زندگی بابی فیشر نقشی مهم یا جزئی داشته آشنا می شویم. گاربوس هم به عنوان یک فیلمساز توانسته است این قصه پیچیده و پر رمز و راز و شلوغ را به زیبایی به تصویر بکشد و درعین حال به تماشاگر نشان دهد که «شطرنج باز» ها چگونه نگاهی به این «بازی» و در مجموع به زندگی دارند. دکتر آنتونی سعیدی، یکی از دوستان نزدیک بابی فیشر، بازی سوم از مسابقات بین «فیشر» و «اسپاسکی» را «سمفونی از متانت و زیبایی» می خواند و بعد به تماشاگر کمک می کند تا او هم بفهمد چرا این عنوان به این بازی تعلق می گیرد.
بخشی از فیلم به بخش هایی از تاریخ بازی «شطرنج» اختصاص داده شده است. در این بخش ما شاهد ظهور شطرنج بازانی هستیم که روی خط توهم و هم مرز با جنون ایستاده اند. می بینیم به افرادی که دستخوش یک فکر و میل قوی – در این جا بازی شطرنج – هستند برچسبی با عنوان هایی از امراض روانشناسی زده نشده است.
با این همه چندین تئوری مختلف، تماشاگر فیلم «بابی فیشر علیه جهان» را به پاسخ به این پرسش که چرا «بابی فیشر» درهم شکسته شد می رساند. فشارهایی که رقابت ها برای او به همراه داشت و فشارهای ناشی از معروفیت جهانی، نگاه به درون وجودی و امکانات بی پایان بازی شطرنج که «گری کاسپاروف» در فیلم آن را با «تعداد اتم های موجود در کائنات» مقایسه می کند، همه و همه می توانست توجیه کننده این واقعیت باشد که در جایی در اواخر کار «بابی فیشر» فاصله میان «مرد» و «بازی شطرنج» برای همیشه از میان برداشته شده بود.
در یکی از مصاحبه های تلویزیونی در دهه هفتاد میلادی، وقتی خبرنگاری از بابی فیشر می پرسد: «بابی فیشر واقعی کیست» او در پاسخ می گوید: «شطرنج و من…مشکل میشه ما دو تا رو از هم جدا کنید ..میدونید؟»
iran#
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر