جمعه، آبان ۲۸، ۱۳۸۹

فيروزه خطيبی-«هاکلبری فین » شاهکار مارک تواین ١٢٥ ساله شد


«هاکلبری فین » شاهکار مارک تواین ١٢٥ ساله شد
فيروزه خطيبی
http://www.voanews.com/persian/news/arts/MarkTwain-2010-11-19-109232749.html

رمان «هاکلبری فین» که شاهکار ادبی مارک تواین و برجسته ترین اثرادبی در تاریخ ادبیات آمریکا به شمار می رود امسال ١٢٥ ساله می شود اما از نظر محتوی، این کتاب به همان تازگی روزی است که نوشته شده است.

مارک تواین برای میلیون ها تن از خوانندگان کتاب و پژوهشگران، در مقام بزرگ ترین رمان نویس آمریکایی قرار دارد. اوهنوز به سن پنجاه سالگی نرسیده بود که کتاب «ماجراجویی های هاکلبری فین» را نوشت و آن را در فوریه سال ١٨٨٥ میلادی به چاپ رسید. «تواین» با نوشتن و انتشار این کتاب، صحنه ادبیات آمریکا را برای همیشه دگرگون ساخت.

تا آن زمان بسیاری از نویسندگان کوشیده بودند تا ازواژه ها و اصطلاحات بومی و محلی برای نوشتن استفاده کنند. یکی از این نویسندگان «توماس پین» بود که کتاب«عقل سلیم» او به شیوه ای نوشته شده بود که مورد توجه عامه مردم قرار بگیرد. با این حال اگر امروز این نوشته های «پین» و دیگر نویسندگان مردمی چون «تورو» و «ویتمن» را بخوانید می بینیم که دوگانگی غریبی بین خواست های دمکراتیک و مردم دوستانه آنان و کلام منظوم و رفیعی که ارائه داده اند وجود دارد.

اما درمورد مارک تواین این موضوع صدق نمی کند. او با کتاب داستان «هاکلبری فین» دست به ابداع یک زبان نوین آمریکایی زد و از آن پس هرآنچه در ادبیات مدرن و معاصر آمریکا خلق شده از این کتاب الهام گرفته است. ارنست همینگوی در سال ١٩٣٥ رسما اعلام کرد:«هاک فین بهترین کتابی است که ما در دست داریم و هرچه تا کنون نوشته شده از آن الهام گرفته است. پیش از مارک تواین و هاکلبری فین، هیچ چیز وجود نداشته و از زمان انتشار آن تا کنون هم کتابی به خوبی آن نوشته نشده است».

و به راستی چه کسی می تواند «هاکلبری فین» را بخواند و تحت تأثیر این حماسه و داستان وزین این دو رفیق قرار نگیرد؟ کسانی که برای رسیدن به آزادی و تحقق آرزوهایشان، راه رودخانه و سفربا یک کلک را درپیش می گیرند؟ چه کسی از تصور این که درکنار آن ها باشد، لذت نمی برد؟ همراهی با آن ها و برخورد با شخصیت های اعجاب انگیزی که برسر راه آن دو قرار می گیرند و دفع خطراتی که مدام از سوی کرانۀ رود آن ها را تهدید می کند.

با این همه، ماجراهای هاکلبری فین، مانند خود رودخانۀ می سی سی پی، پیچیده تر از آن است که در ظاهر نشان می دهد. در حالی که کودکی می تواند مجذوب ماجراجویی های هاک در کنار رفیقش جیم، برده ای فراری شود، خوانندگان بزرگسال هم با فرو رفتن در اعماق این رمان، هربار به لایۀ تازه ای از اشارات، تفاسیر اجتماعی و تمثیل های نویسنده آن پی می برند.

تولد ١٢٥ سالگی «هاکلبری فین» درضمن هم زمان است با تولد ١٧٥ سالگی «مارک تواین» و امسال ١٠٠ سال از مرگ این نویسنده نابغه آمریکایی می گذرد.

منتقد ادبی لس آنجلس تایمز به این مناسبت می نویسد:«این سالگرد ها شرایط مناسبی بوجود آورده اند تا مردم آمریکا یک بار دیگر نگاهی عمیق تر و ارزنده تر به هاکلبری فین و نویسنده آن بیاندازند. هرچند این گونه سالگردها به صورتی توجه عموم را از اصل موضوع که همان خود اثر است منحرف کرده و به مسائل جنبی ترآن معطوف می سازد. به راستی چگونه می توان درنگاهی دوباره به «هاکلبری فین» آن را یک رمان برجسته بخوانیم درحالی که نتوانیم پیامی که در پس آن نهفته است را حس کنیم ومردی که خالق آن بوده است را درک کنیم. اینگونه ستودن ها چه فایده ای دارد اگر ما نتوانیم دیدگاه و نظرگاه هایی که«مارک تواین» به جهان پیرامون خود داشته است را تجربه کنیم وزبانی که به کار گرفته است را بفهمیم و از این اثربه عنوان یک جریان زنده که از مرزهای زمانی و مکانی گذشته است یاد نکینم؟»

به این صورت بود که یک ربع قرن پیش تر، نورمن میلر رمان نویس معاصر آمریکایی به این نتیجه رسید که به کتاب «هاکلبری فین» در صدمین سال انتشار آن باید به چشم یک کتاب تازه نگاه کرد. کتابی تازه، قابل تغییر و تبدیل و دگرگون کننده.

در آن زمان «نورمن میلر» در نقدی در بخش بررسی کتاب نشریه نیویورک تایمز نوشت:«این کتاب چنان به روز است که هرگز فکر نمی کنید یک کتاب کلاسیک از یک نویسنده قدیمی را می خوانید. خواندن «هاک فین» مثل این می ماند که یک نفر کتابی برای شما فرستاده باشد و روی آن یادداشتی گذاشته و بنویسد:« ممکن است باورتان نشود اما این اولین کتاب یک نویسنده تازه نفس است!»

درواقع «نورمن میلر» هم چون «همینگوی»اعتقاد دارد، هاکلبری فین در طول سال ها چون بستر رودخانه ای خروشان و غرنده زمینه ای برای پیدایش آثار ادبی و نوول ها و داستان های نویسندگان ارزنده دیگری بوده است.

روایت داستان «هاک فین» از زبان یک پسربچه روستایی به مارک تواین فرصتی داده است تا در جستجوی زبانی نوین برای نوشتن به تجربیات تازه و هرگزنیافته ای دست پیدا کند:« شما تا کتابی به اسم ماجراهای تام سایر را نخوانید منو نمی شناسین اما اگه نخوندینم عیبی نداره چون کتابو آقای مارک تواین نوشته و توش همه حقایقو گفته البته در مورد یک چیزهایی هم شاید کمی غلو کرده اما در مجموع راست و خدایی همه چیزائی رو که باید تعریف کرده.»

درهمین یک جمله ساده، ما می توانیم کلیت داستان را تشخیص بدهیم. خواننده به زودی متوجه می شود که این رمانی است که باید به صورت یک مدرک تازه پیدا شده خوانده شود. یک تاریخچه شخصی و خصوصی که به طور اتفاقی به دست ما افتاده است و حالت یک گواهی یا شهادت را دارد و برای نخستین بار از زبان شخص اول روایت شده است. این صدای یک «بیگانه» است که از هرآنچه می دانسته و می شناخته بریده است. این پسربچه گم شده ای است که سفر تنهایی را آغاز کرده و در پس زمینه های جامعه به دنبال حقیقت می گردد.

هاک فین هنگامی که تصمیم می گیرد «جیم» را به جایی که او بردگی می کرده است پس نفرستد به او می گوید:«خیلی خوب. عیب نداره. من به کسی نمیگم تو فرار کردی و آخرسرهم به جهنم میرم» و این انتخابی است «اسطوره ای» از نوع آمریکایی آن و لحظه ای را به تصویر کشیده است که فرد بین «قانون عمومی» و «وجدان» یک کدام را انتخاب می کند. هاک فین در ادامه می گوید:«چه فکر افتضاح وچه کلمات مزخرفی. اما اونها گفتن و من هم گذاشتم و اصلا فکر خوب بودن را کلا از کله ام بیرون کردم و گفتم دوباره پسربدی میشم. یعنی همان جوری که به دنیا آمدم و بزرگ شدم. نه مثل اونهای دیگه. برای شروع هم میرم دوباره «جیم » رو از اونجایی که بردگی میکنه می دزدم و اگه فکرکار بدتری هم به سرم برسه اون رو هم انجام می دم. چون بالاخره حالا که به این راه افتادم بهتره تا آخرش برم!»

این مسئله جنبه های دیگری از فرهنگ آمریکایی که «هاکلبری فین» به چالش گرفته است را نمایان می سازد. جنبه های روحی و روانی روابط شکنجه آوری که مردم با مسائل نژادی و نژاد پرستی داشته اند. این معجزه داستان «هاکلبری فین» است که یک مرد سفید پوستی که در نواحی برده داری متولد شده و همانجا رشد و نمو و زندگی کرده است با چنین قدرت ، تیزبینی و زیرکی به حمایت از حقوق انسانی و شهروندی سیاهان می پردازد.

شخصیت «جیم» در کتاب «هاکلبری فین» همان اخلاق و معنویتی است که به صورت یک هسته مرکزی دربطن این رمان نهفته است و به صورتی مولد آثار نویسندگان پس از اوست. نویسندگانی چون «ویلیام فاکنر» که بنا برگفته «لنگستون هیوز»:«نمی توان تصور کرد که بدون مارک تواین ، آثار داستان نویسان چون فاکنر چه شکلی می توانست به خود بگیرد و یا او چگونه می توانست شخصیت «دیلسی» را در داستان «خشم و هیاهو»ی خود بدون آن که «جیم» هاکلبری فین را بشناسد خلق کند؟»

با این همه «هاکلبری فین» را می توان یک پدیده و واقعه ادبی خواند که نه تنها در صحنه ادبیات آمریکا بلکه در مقایسه با دیگر آثار «مارک تواین» نیز برجسته می ماند.

از بیش از ٢٠ رمانی که مارک تواین در طول دوران زندگی حرفه ای خود به عنوان یک نویسنده عرضه کرده است تنها تعداد انگشت شماری از آن ها با ما مانده اند. کتاب هایی چون «زندگی بر روی میسی سی پی»، «ماجراهای تام سایر» و «شاهزاده و گدا» و به نظر می رسد که بیست سال نخست زندگی «تواین» در صحنه نویسندگی تنها تلاشی بوده است در در راه رسیدن به «هاکلبری فین». در این راه حتی ماجراهای تام سایر هم نمی تواند به پای این رمان برسد. داستانی که به ظاهر ماجرای ساده دو پسربچه و دودوست همراه و یک شخصیت ترسناک و مهیب به نام «اینجون جو» است. اما در واقع و بنا برگفته «کرت وانگات» نویسنده برجسته و معاصر:« مارک تواین توانسته است داستانی مبهوت کننده بنویسد که به همان اندازه که یک اثر جدی ادبی محسوب می شود یک شاهکارعمیق کمدی درحد «دون کیشوت» نیز به شمار می رود. راستی چگونه او توانسته است به این مرحله برسد؟»

این همان سئوالی است که هنوز تا امروز بی پاسخ مانده است. اما آیا همه هنرهای واقعی از همین خاصیت برخوردار نیستند؟ مارک تواین در ادامه شغل نویسندگی خود به کار نوشتن آثار برجسته د ادامه داد اما «هاکلبری فین» برای همیشه درصدر آثار این نویسنده وکل فهرست آثار ادبی آمریکا باقی خواهد ماند. کتابی که با این جمله «هاک فین» به پایان می رسد:«شکر خدا دیگه چیزی نمونده که براتون تعریف کنم. یعنی اگه میدونستم کتاب نویسی اینقده مشکل میتونه باشه اصلا دست به قلم نمی زدم. واسه همینم دیگه هیچی نمی نویسم. میخواسم یعنی فکر کردم چراغ راه بقیه باشم. چون خاله سالی قراره منوبه فرزندی قبول کنه و منو آدم کنه و من اصلا تحملشو ندارم چون قبلا هم اینجوری یه بار آدم بودم و میدونم چیه.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بايگانی وبلاگ