نمایش فیلم «بانوی گل سرخ» در دانشگاه لس آنجلس
فيروزه خطيبی
http://www.voanews.com/persian/news/arts/LadyoftheRoses-2010-11-18-108983749.html
فیلم مستند «بانوی گل سرخ» به زبان فارسی و با زیرنویس انگلیسی به کارگردانی مجتبی میرتهماسب درباره یک زوج نیکوکار ایرانی که گل سرخ را جایگزین خشخاش در کرمان کردند، با حضور زهرا دولت آبادی تهیه کننده این فیلم در بخش مطالعات خاورمیانه دانشگاه لس آنجلس به نمایش گذاشته شد و سپس از طریق یک پانل گفتگوی سه نفره به بحث و گفتگو گذاشته شد.
«بانوی گل سرخ» نامی است برای زنده یاد شهین دخت صنعتی، بانوی نیکوکاری که قبل از انقلاب در منطقه لاله زار کرمان گل را جایگزین خشخاش و گلاب را جایگزین تریاک کرد و درنهایت سرنوشت کشاورزی را در این منطقه برای همیشه دگرگون ساخت.
داستان فیلم از زبان همایون صنعتی همسر شهین دخت و سه سال پس از درگذشت او روایت می شود. مردی که خود از شخصیت های برجسته و بارز صنعت چاپ ویک چهره فرهنگی و تاثیر گذارشاخص به شمار می رود. همایون صنعتی زاده بنیانگذار انتشارات فرانکلین، چاپخانه افست، کاغذسازی پارس و یکی از ١٠چهره برترفرهنگی ایران درقرن اخیر به شمار می رود.
اقدام این زن و شوهر فعال و خوش فکر در جایگزینی گل به جای خشخاش بعدها جنبه ای جهانی پیدا کرد و دامنه آن به افغانستان، کشوری که اغلب مناطق کشاورزی آن بر کشت خشخاش پایه گذاری شده است رسید. طرحی که این دو برای ایجاد این دگرگونی های کشاورزی در منطقه «لاله زار» کرمان از آن استفاده کرده اند امروزه به عنوان یک الگوی جهانی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است.
کار ساختن فیلم مستند «بانوی گل سرخ» که در سال ٢٠٠٨ به پایان رسید، بر اساس طرحی از زهرا دولت آبادی آغاز شد که با پژوهش و نگارش میرتهماسب ، کارگردان فیلم انجام شد.
فیلم به صورت غیرمنتظره ای به ویژه برای تماشاگران غیر ایرانی شگفت آور است. فیلمی است آگاهی بخش و موثر که نه تنها از مصائب و ممانعت ها و گرفت و گیرهای فردی و اجتماعی ایران امروز خبر می دهد بلکه چون نفسی تازه، حال و هوایی مثبت به آن می دمدو شور امید و تلاش را در انسان بر می انگیزد.
تماشای این مسئله که زن و شوهری از پس دوران طولانی موفقیت های گوناگون در جوانی و میان سالی، در برهه حساس و سختی از زندگی شان، هنوز هم این انرژی امید و تلاش را در خود باقی نگه دارند و کاری کنند که هم خودشان را فعال و راضی نگهدارند و هم موجب تغییری تا این حد پردامنه و اساسی در زندگی مردم منطقه و مملکت خود شوند حیرت انگیز و خوشحال کننده است.
شهین دخت صنعتی یا «بانوی گل سرخ» که بر اثر یک حادثه رانندگی جان باخت ، دو دهه پیش تر و در سال های غیبت و زندانی بودن شوهرش به دلایل سیاسی، کار تغییر کشت منطقه زندگی اش (لاله زار کرمان) از خشخاش به گل را به تنهایی آغاز کرد:«ویژگی این گل سرخ این است که آب کم می خواهد، با خشکی و خشکسالی های منطقه زبان سازگاری و گفتگو دارد و در سال های خشک تنها محصول بارآور منطقه است.»
ازهمان روزهای نخستین این تغییرات، روستائیان و کشاورزان منطقه در درآمدهای این محصول تازه - گل سرخ - سهیم بودند و امروز، دامنه های این فعالیت مثبت کشاورزی با همکاری شرکت های معتبر خارجی به فروش عصاره های گران قیمت و تهیه مواد بهداشتی از این گیاه انجامیده است و در تمامی فعالیت های این شرکت ،کارکنان و مهندسان کارخانه صنعتی، افرادی از اهالی منطقه از جمله بچه های سابق پرورشگاه همایون صنعتی اند.
در مسیر تماشای این فیلم مستند درمی یابیم که تمامی مراحل شکل گیری و پیشرفت این طرح عظیم و موفق، با در نظر گرفتن روحیه و نیازهای مردم منطقه انجام شده است و با روح و جان و شرایط زندگی این مردم همخوانی دارد. بنا براین هر محصول تازه پیش از آن که فقط یک جنس سفارشی باشد سفارشی است با عشق و علاقه آفریده شده است.
این شور و بداعت وسرزندگی در همه جای فعالیت های مردم و کارکنان این کارخانه به چشم می خورد و در صحبت های همایون صنعتی نشانه هایی از آن به خوبی آشکار است و تماشاگر را در طول فیلم به خاطره و یاد حضور بانوی گل سرخ یا شهین دخت صنعتی پیوند می دهد که اگر باور و پایداری اش در آن سال های آغازین نبود، این شور زندگی کنونی در میان مردم منطقه «لاله زار» امکان پذیر نمی شد. هرچند بغض ها و اشک های همایون صنعتی، راوی سردو گرم چشیده فیلم و دیگر دست اندرکاران کارخانه گل سرخ در نبود «بانوی گل سرخ» از لحظه های غم انگیز این فیلم مستند به شمار می رود.
پیام اصلی فیلم مستند «بانوی گل سرخ» این است که درجوامعی که کمبودها و دردهای بی شماری برآن سایه انداخته است از داشته ها و قابلیت های آن نبایدغافل شد. درمملکتی که ارباب جامعه به کار خود مشغول اند و جامعه با مصائب روزافزونش به حال خود رها می شود، کار دردشناسی و دردنمایی به ناچار بردوش نهادهای مردمی مستقل و سینمای مستند می افتد.
فیلم میرطهماسب تماشاگر را دعوت می کند تا در كناربه نمایش گذاشتن حسرت های ناشی از فرصت های از دست رفته ، به شورهای جاری در دل و جان آدمهای سرزنده و باورمند هم بپردازیم.
فيروزه خطيبی
http://www.voanews.com/persian/news/arts/LadyoftheRoses-2010-11-18-108983749.html
فیلم مستند «بانوی گل سرخ» به زبان فارسی و با زیرنویس انگلیسی به کارگردانی مجتبی میرتهماسب درباره یک زوج نیکوکار ایرانی که گل سرخ را جایگزین خشخاش در کرمان کردند، با حضور زهرا دولت آبادی تهیه کننده این فیلم در بخش مطالعات خاورمیانه دانشگاه لس آنجلس به نمایش گذاشته شد و سپس از طریق یک پانل گفتگوی سه نفره به بحث و گفتگو گذاشته شد.
«بانوی گل سرخ» نامی است برای زنده یاد شهین دخت صنعتی، بانوی نیکوکاری که قبل از انقلاب در منطقه لاله زار کرمان گل را جایگزین خشخاش و گلاب را جایگزین تریاک کرد و درنهایت سرنوشت کشاورزی را در این منطقه برای همیشه دگرگون ساخت.
داستان فیلم از زبان همایون صنعتی همسر شهین دخت و سه سال پس از درگذشت او روایت می شود. مردی که خود از شخصیت های برجسته و بارز صنعت چاپ ویک چهره فرهنگی و تاثیر گذارشاخص به شمار می رود. همایون صنعتی زاده بنیانگذار انتشارات فرانکلین، چاپخانه افست، کاغذسازی پارس و یکی از ١٠چهره برترفرهنگی ایران درقرن اخیر به شمار می رود.
اقدام این زن و شوهر فعال و خوش فکر در جایگزینی گل به جای خشخاش بعدها جنبه ای جهانی پیدا کرد و دامنه آن به افغانستان، کشوری که اغلب مناطق کشاورزی آن بر کشت خشخاش پایه گذاری شده است رسید. طرحی که این دو برای ایجاد این دگرگونی های کشاورزی در منطقه «لاله زار» کرمان از آن استفاده کرده اند امروزه به عنوان یک الگوی جهانی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است.
کار ساختن فیلم مستند «بانوی گل سرخ» که در سال ٢٠٠٨ به پایان رسید، بر اساس طرحی از زهرا دولت آبادی آغاز شد که با پژوهش و نگارش میرتهماسب ، کارگردان فیلم انجام شد.
فیلم به صورت غیرمنتظره ای به ویژه برای تماشاگران غیر ایرانی شگفت آور است. فیلمی است آگاهی بخش و موثر که نه تنها از مصائب و ممانعت ها و گرفت و گیرهای فردی و اجتماعی ایران امروز خبر می دهد بلکه چون نفسی تازه، حال و هوایی مثبت به آن می دمدو شور امید و تلاش را در انسان بر می انگیزد.
تماشای این مسئله که زن و شوهری از پس دوران طولانی موفقیت های گوناگون در جوانی و میان سالی، در برهه حساس و سختی از زندگی شان، هنوز هم این انرژی امید و تلاش را در خود باقی نگه دارند و کاری کنند که هم خودشان را فعال و راضی نگهدارند و هم موجب تغییری تا این حد پردامنه و اساسی در زندگی مردم منطقه و مملکت خود شوند حیرت انگیز و خوشحال کننده است.
شهین دخت صنعتی یا «بانوی گل سرخ» که بر اثر یک حادثه رانندگی جان باخت ، دو دهه پیش تر و در سال های غیبت و زندانی بودن شوهرش به دلایل سیاسی، کار تغییر کشت منطقه زندگی اش (لاله زار کرمان) از خشخاش به گل را به تنهایی آغاز کرد:«ویژگی این گل سرخ این است که آب کم می خواهد، با خشکی و خشکسالی های منطقه زبان سازگاری و گفتگو دارد و در سال های خشک تنها محصول بارآور منطقه است.»
ازهمان روزهای نخستین این تغییرات، روستائیان و کشاورزان منطقه در درآمدهای این محصول تازه - گل سرخ - سهیم بودند و امروز، دامنه های این فعالیت مثبت کشاورزی با همکاری شرکت های معتبر خارجی به فروش عصاره های گران قیمت و تهیه مواد بهداشتی از این گیاه انجامیده است و در تمامی فعالیت های این شرکت ،کارکنان و مهندسان کارخانه صنعتی، افرادی از اهالی منطقه از جمله بچه های سابق پرورشگاه همایون صنعتی اند.
در مسیر تماشای این فیلم مستند درمی یابیم که تمامی مراحل شکل گیری و پیشرفت این طرح عظیم و موفق، با در نظر گرفتن روحیه و نیازهای مردم منطقه انجام شده است و با روح و جان و شرایط زندگی این مردم همخوانی دارد. بنا براین هر محصول تازه پیش از آن که فقط یک جنس سفارشی باشد سفارشی است با عشق و علاقه آفریده شده است.
این شور و بداعت وسرزندگی در همه جای فعالیت های مردم و کارکنان این کارخانه به چشم می خورد و در صحبت های همایون صنعتی نشانه هایی از آن به خوبی آشکار است و تماشاگر را در طول فیلم به خاطره و یاد حضور بانوی گل سرخ یا شهین دخت صنعتی پیوند می دهد که اگر باور و پایداری اش در آن سال های آغازین نبود، این شور زندگی کنونی در میان مردم منطقه «لاله زار» امکان پذیر نمی شد. هرچند بغض ها و اشک های همایون صنعتی، راوی سردو گرم چشیده فیلم و دیگر دست اندرکاران کارخانه گل سرخ در نبود «بانوی گل سرخ» از لحظه های غم انگیز این فیلم مستند به شمار می رود.
پیام اصلی فیلم مستند «بانوی گل سرخ» این است که درجوامعی که کمبودها و دردهای بی شماری برآن سایه انداخته است از داشته ها و قابلیت های آن نبایدغافل شد. درمملکتی که ارباب جامعه به کار خود مشغول اند و جامعه با مصائب روزافزونش به حال خود رها می شود، کار دردشناسی و دردنمایی به ناچار بردوش نهادهای مردمی مستقل و سینمای مستند می افتد.
فیلم میرطهماسب تماشاگر را دعوت می کند تا در كناربه نمایش گذاشتن حسرت های ناشی از فرصت های از دست رفته ، به شورهای جاری در دل و جان آدمهای سرزنده و باورمند هم بپردازیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر